بسم الرب الحسين الشهيد
اين شنيدستم به صد شور ونوا گفت زينب با زمين كربلا
وقت آن شد عشق را تمكين كنم
گيسوانم را بخون رنگين كنم
كربلا آهنگ رفتن ساز شد بر رخم باب اسيري باز شد
عاشقي را گرچه هجران حاصل است
بهر مجنون ترك ليلي مشكل است
كربلا اينك خانه ات اباد شد كام شيرين كن كه آب آزاد شد
خواهشي دارم كه بايد آن كني
خوش پذيرايي از اين مهمان كني
مهمانت كربلا جان من است
جان مكوهم جان وجانان من است
اين ايام بر شما تسليت باد
التماس دعا