فقط براي آن که تاريخ حماسي مان را تحريف نکنند!
چندي پيش، در جلسه اي پيرامون برگزاري کنگره شهادت طلبي در اسلام، سرداري که بنا بر اظهار خودش، "توفيق حضور در خط مقدم را نداشته!" زبان گشود و درباره حماسه اي عظيم، اين گونه سخن راند:
- ... درباره شهادت طلبي و مثلا اين که بچه هاي بسيجي در ميدان مين پيشمرگ مي شدند و غلت مي زدند ... حالا اصلا اين داستان ها واقعي بوده يا نبوده کاري نداريم ...
خيلي سوختم. داشتم مي ترکيدم. چشمم به درجه ها و نشان هاي "فتح" که به آنها مي نازيد، افتاد، بيشتر آتش گرفتم. باوجودي که همواره از همسخن شدن با او پرهيز داشته و دارم، بالاجبار گفتم:
- جناب سردار ... اين خاطره رو فقط براي تو ميگم که باورت بشه توي جبهه اين اتفاق ها هم افتاده ...
بقيه اش رو در وبلاگم بخوانيد ...
سلام برشما
بدين وسيله از شما دعوت مي كنم بادرج خاطره اي از دورات تحصيل ومدرسه ( دروبلاگ خودتان ) يادي از آن ايام شكوفايي نماييد .
بااحترام بسيار. حسامي
بسم الله الرحمن الرحيم
اخلاص در عمل يعني اين عكس ....
اللهم عجل لوليك الفرج
ياعلي
سلام بر دوست فرهيخته ام
از حضور شما ممنون
راسشت حسي كه از نبودن دوستي كه سالها بااو بوده اي واكنون از ديدارش محرومي ناگفتنثي است . شهدا البته حسابي ويژه دارند ونيز حقي عظيم كه اميد است بتوانيم پاسخگويش باشيم
بااحترام بي شمار