كجايي
سلام چطوري
ولي شايد در مورد بهاييان راست بگويد. كاش يكي به من ميگفت چرا بهاييان را دانشگاه را نميدند؟؟!! مگر در قانون اساسي اين نيست كه همه بدون در نظر گرفتن مذهب ميتوانند به دنگاه بروند و جالتر آنكه آنها بزور بايد به سربازي بروند و جالبتر از همه اينها آنكه آنها اميدان كشور عزيزانمان هستند. دوست دارم اينجا بگم يا بهاالله (بهاالله كسي بود كه 40 سال تبعيد شد و زجر كشيد و پيامبر اين دين مقدس بود چه خوب هست كه تا عمر باقي ميباشد او را بشناسيم. بهايييان ايران تنها نيستند)
سلام .
چند كلمه اي با آقاي سيد ابوالحسن واعظي
عزيز دل برادر درهم آوردي انديشه كه نميتوان مرحمت كرد مگر انديشه را ميدان جنگ فرض كرده ايد كه نقد را ( آنهم از نوع تند و تيزش ) از جنس شلاق براي رماندن ميدانيداز قرار معلوم به اعتقاد شما حرف مخالف را بايد شنيد و اگر نظري داشت آنرا محرمانه پست كرد نخير برادر عزيز به آموزه همين دين است كه شبهه نبايد فكند يا پاسخ داد اگر ايشان صاحب انديشه است كه نبايد پاسخ را و نقد را برنتابد در مقام دفاع از نويسنده وبلاگ نيستم ليكن مگر ايشان وبنده وشما بايد از انديشه ديگران به مباحث نگاه كنيم كه نگاه كردن از دريچه خود تنگ نظري باشد اتفاقا نگاه از دريچه ديگران و دنباله روي كوركورانه عين تنگ نظري است مگر آدمها انيشه شان را يكشبه سامان داده اند كه با افاضات فردي جهت را تغير دهند توصيه ميكنم كمي در احوالات اهل اجتهاد و تهجد تفكر و نظاره كنيد فكر كنم با اين احوالات ، ايشان بايد بساط بحث و درس حوزه را در باب نقد نظرهاي تند و صريح همديگر بست . سري به احوالات شيخ مفيدو شيخ صدوق بيافكنيد خواهيد فهميد كه آزادي انديشه يعني چه
به نظرم اين شمائيد كه از دريچه تنگ نظرهاي خود ديگران را به نقد غير منصفانه ميكشيد احوالات امام صادق را در باب غلات شيعه و تكفير علني ايشان و نيز ملحدان عصر خود بخوانيد آري آنها كه از درب مناظره وارد ميشدند اگر از زنادقه هم بودند با پاسخ و شركت در بحث وارد ميشدند اما نگاه تنگ يعني تفسير باور هاي خود با بخشي از رفتارهاي ائمه طاهرين
با عذر خواهد از جناب آقاي حسيني هرچه كردم امكان دسترسي به وبلاگ برادر ارجمند آقاي واعظي ميسر نشد
با سلام
منتطرت هستم
يا علي