• وبلاگ : آهستان
  • يادداشت : گافي به نام گنجي!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 20 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + عسل 

    كجايي

    + عسل 

    سلام چطوري

    ولي شايد در مورد بهاييان راست بگويد. كاش يكي به من ميگفت چرا بهاييان را دانشگاه را نميدند؟؟!! مگر در قانون اساسي اين نيست كه همه بدون در نظر گرفتن مذهب ميتوانند به دنگاه بروند و جالتر آنكه آنها بزور بايد به سربازي بروند و جالبتر از همه اينها آنكه آنها اميدان كشور عزيزانمان هستند. دوست دارم اينجا بگم يا بهاالله (بهاالله كسي بود كه 40 سال تبعيد شد و زجر كشيد و پيامبر اين دين مقدس بود چه خوب هست كه تا عمر باقي ميباشد او را بشناسيم. بهايييان ايران تنها نيستند)

    + ابوالحسن واعظی 
    من آن چه شرط بلاغ است با تو خود گفتم / تو خواه از سخنم پند گير، خواه ملال

    سلام .

    چند كلمه اي با آقاي سيد ابوالحسن واعظي

    عزيز دل برادر درهم آوردي انديشه كه نميتوان مرحمت كرد مگر انديشه را ميدان جنگ فرض كرده ايد كه نقد را ( آنهم از نوع تند و تيزش ) از جنس شلاق براي رماندن ميدانيداز قرار معلوم به اعتقاد شما حرف مخالف را بايد شنيد و اگر نظري داشت آنرا محرمانه پست كرد نخير برادر عزيز به آموزه همين دين است كه شبهه نبايد فكند يا پاسخ داد اگر ايشان صاحب انديشه است كه نبايد پاسخ را و نقد را برنتابد در مقام دفاع از نويسنده وبلاگ نيستم ليكن مگر ايشان وبنده وشما بايد از انديشه ديگران به مباحث نگاه كنيم كه نگاه كردن از دريچه خود تنگ نظري باشد اتفاقا نگاه از دريچه ديگران و دنباله روي كوركورانه عين تنگ نظري است مگر آدمها انيشه شان را يكشبه سامان داده اند كه با افاضات فردي جهت را تغير دهند توصيه ميكنم كمي در احوالات اهل اجتهاد و تهجد تفكر و نظاره كنيد فكر كنم با اين احوالات ، ايشان بايد بساط بحث و درس حوزه را در باب نقد نظرهاي تند و صريح همديگر بست . سري به احوالات شيخ مفيدو شيخ صدوق بيافكنيد خواهيد فهميد كه آزادي انديشه يعني چه

    به نظرم اين شمائيد كه از دريچه تنگ نظرهاي خود ديگران را به نقد غير منصفانه ميكشيد احوالات امام صادق را در باب غلات شيعه و تكفير علني ايشان و نيز ملحدان عصر خود بخوانيد آري آنها كه از درب مناظره وارد ميشدند اگر از زنادقه هم بودند با پاسخ و شركت در بحث وارد ميشدند اما نگاه تنگ يعني تفسير باور هاي خود با بخشي از رفتارهاي ائمه طاهرين

    با عذر خواهد از جناب آقاي حسيني هرچه كردم امكان دسترسي به وبلاگ برادر ارجمند آقاي واعظي ميسر نشد

    با سلام

    منتطرت هستم

    يا علي

    + سید میر ابوالحسن واع 
    سلام. خرسندم از اين که دغدغه هاي ارزشمندي داريد. اما برادر من. شايسته تر آن است که قدري نيک بيانديشيد و فروتني و تواضع را شيوه ي خويش قرار دهيد. مردمان را از ديدي بالا به پايين منگريد. بيشترينشان وجدان دارند و بر اساس وجدانشان عمل مي کنند. تلاش مي کنند که خوب و بد را به حق از هم تشخيص دهند و بس طبيعي است که بر اين پايه آرا و انديشه هاي خويش را پي ريزي کنند. براي من بسيار جاي شگفتي دارد که چرا مردمان در ايران اين همه به يکدگر انگ و تهمت هاي ناروا مي زنند! به عنوان مثال شما خويش را معيار و ميزان حق قرار داده ايد و ديگران را از دريچه ي تنگ نظرات خويش مي بينيد. بديهي است که با اين اوصاف همگان از ديد شما رذل و پست باشند الا آنان که دقيقاً چون شما مي انديشند. اين جور نيست که فقط شما درد مملکت و اسلام داريد و ديگران خائن به دين و ملت. اين ها توطئه ي دشمنان است که در سايه ي اختلافات ما را مورد هجمه ي بي وقفه ي خويش قرار دهند. اخوي، درست به همان اندازه که شماي بزرگوار مطمئن به راه و روشي که در پيش گرفته ايد هستيد، آن هايي که جز شما مي انديشند به شيوه و افکارشان معتقدند. شايسته نيست که از يک ديگر با القاب و عناوين نامناسب ياد کنيد. باور کنيد که امام عصر روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفدا از اين رويه اي که ماها در پيش گرفته ايم سخت ناخرسند است.
    + سید ابوالحسن واعظی 
    چرا عادت کرده ايم که گفتماني پر تنش را پيش بگيريم. نمي شود شما حرف هايتان را خيلي خوب و استوار بيان کنيد و در نوشته هايتان به اين و آن تهمت و افترا نزنيد؟ هتک حرمت افراد نکنيد؟ چه مي شود که به دور از تعصب بنويسيد. خوب نيست که با خواندن نظرات مخالفانتان از کوره در نرويد و با عصبانيت ننويسيد؟ حتي اگر او بي ادبانه و به دور از نزاکت مواضع شما را مي کوبد و به شخصيت هاي مورد علاقه ي شما توهين، شما در برابر اين کار او با کمال ادب و احترام از شخصيت هاي مورد علاقه ي او ياد کنيد و صحبت هايشان را در کمال ادب نقد؟ گمان نمي بريد اين کار به تقوا نزديک تر باشد؟ باور کنيد اين کار سخت نيست. بالأخره شما هم بايد بپذيريد که در اين مملکت مشکلاتي هست و راه حل هايي. راه حل آن انتقاد و پرسش است. همدلي و همکاري است. چه زيبا بود اگر شما بچه مذهبي ها به زنداني شدن افراد براي ابراز عقيده شان اعتراض مي کرديد؟ به نظر شما زيبنده است که در نظام مقدس جمهوري اسلامي افراد براي ابراز عقيده شان زنداني گردند؟ شايسته است موقعي که دانشجويان به صراحت اعلام مي کنند که آن نوشتجات کار آن ها نبوده و از نظر شارع مقدس، حجت بر ما تمام مي شود، از حقوق ايشان دفاع کنيم؟ اگر ما اين اعمال و شکنجه ها را ادامه دهيم ديگر چه تفاوتي ميان حکومت اسلام و طاغوت است؟ اگر مقام معظم رهبري از گزند انتقاد دور بمانند و کسي جرأت ايراد گرفتن و انتقاد از ايشان را نداشته باشد، چه تفاوتي بين ولايت مقدس فقيه و شاهنشاهي است؟
    + سید ابوالحسن واعظی 
    آخر دوست من، ما جوانيم و راهي پيش رويمان بس دراز. وقتي که شما به يک نفر به خاطر عقايدش حمله مي کنيد، نتيجه ي آن چيست؟ جز اين که او عليه شما موضع بگيرد و از سر عناد با شما به مخالفت بپردازد؟ هم چنين است اگر وي شما را متهم به تحجر و انجماد فکري کند و ارزش و اعتقادات شما را ناديده. فکر نمي کنيد راهي بهتر و زيباتر در پيش باشد؟ مگر شما نمي خواهيد کاري کنيد که همه سير الي الله داشته باشند؟ پس اين کار جز با احترام به ديگران و روي خوش محقق مي شود؟ چه خوب بود اگر با مخالفانتان با لبخند استقبال مي کرديد. اين طوري هم شما مجال فکر کردن بر روي حرف ها و انديشه هاي او مي يافتيد و هم او فرصت انديشه در برابر شما. چه خوب بود که متواضعانه حرف هايي از او را که به نظرتان به حقيقت نزديک و منصفانه است مي پذيرفتيد و او هم همين جور. باور کنيد شما خوب مطلق نيستيد و نه او نيز بد مطلق. پاي سخنان هر که بنشينيد مي گويد که خواهان عدالت و برابري است. آزادي. رشد و بالندگي فکري و معنوي. خواهان بهتر شدن اوضاع. اين همان نقطه ي مشترک ماست. چرا به جاي تکيه بر مشترکات، اختلافات را مبنا قرار مي دهيم. شما که اهل قرآن هستيد چرا؟ خداوند به پيامبر (ص) فرمان مي دهد که "قل تعالوا الي کلمه سواء بيننا و بينکم".
    + ابوالحسن واعظی 
    اصلاً بحثي که مدت ها مطرح بود (خودي و غيرخودي) چه معنايي دارد؟ مگر کشور ايران متعلق به گروه خاصي است؟ مگر فقط گروه مشخصي ميراث دار انقلاب و ارزش هاي انقلاب اند؟ مگر کسي خود را ولي نعمت مردم مي داند که ديگر گروه ها را رخصت خدمت ندهد؟ در فضاي شک و تهمت و سياهي آيا مملکت و اسلام قوي تر و بالنده تر مي شود يا ارکان دين مبين متزلزل و شريعت متضرر؟ در چنين فضاي مسمومي چه جاي پيشرفت و رشد و تعالي باقي مي ماند؟ اگر منصفانه نگاه کنيم ما بايد از مخالفينمان ممنون باشيم. چرا که انتقادات و مخالفت آنان سبب اصلاح ما مي شود. کدام حکومت است که بدون انتقاد اصلاح شده باشد؟ آيا تمامي رفتارها و انديشه هاي سردمداران نظام مقدس اسلامي چه در حال و چه گذشته درست و منطبق بر حقيقت و خواسته هاي اصيل اسلام بوده که منتقدان اين شيوه ها را از دايره ي دين داري بيرون بدانيم. گيرم که جضرت امام (ره) هم در مورد ايشان يا مواردي ديگر نظري گفته باشند. آيا توقف بر آن نظرات شايسته و به حق است؟ همه ي آن ها درست و بي عيب و نقص است؟ العياذبالله امام (ره) که معصوم و عالم بالخفيات نبوده اند و نه سخنان ايشان وحي منزل بوده که مفترض الطاعه شوند. قدري در اين موارد بايد با انديشه و تقواي بيشتر انديشيد و تصميم گيري کرد.
    + سید ابوالحسن واعظی 
    اگر مردم از اطلاعات و سپاه بترسند چه تفاوتي بين اين ارگان هايي که به هدف آرامش بخشي و ايجاد احساس امنيت به وجود آمده اند و ساواک است؟ اگر تمامي ما از غم و غصه ي ظلم به حتي يک نفر جان بسپاريم شايسته است و نه جاي ملامت. چرا بايد در کشوري که نام تشيع را يدک مي کشد، نابرابري و ظلم حتي بسيار اندک وجود داشته باشد؟ چرا حقوق مخالفان را رعايت نمي کنيم؟ شما برويد و سيره ي ائمه عليهم آلاف التحيه و الثناء را بخوانيد و ببينيد که آيا ايشان چنين عمل مي کردند؟ بزرگان و انديشمندان به جاي آن که به شبهات پاسخ گويند و از طرح مسائل اعتقادي و ايراداتي که مخالفين به اسلام و انقلاب وارد مي کنند استقبال کنند، صورت مسئله را تا حد امکان پاک مي کنند و اصلاً اجازه ي طرح اين موضوعات را نمي دهند. آخر چرا؟ مگر نه اين بود که در زماني ائمه ي طاهرين (عليهم السلام) ملحدان و ماترياليست ها خيلي آزادانه با ايشان به بجث و مناظره مي پرداختند. براي خود شاگرد داشتند. عکس العمل آن بزرگواران جز پاسخ روشن و قوي به اين شبهات بود؟ تا کي مي توان مردم را از اين مسائل دور نگه داشت؟ اگر انتقادات و ايرادات از مجاري قانوني صورت نگيرد يقيناً مردم از راه هايي ديگر با آن ها مواجهه مي شوند. چرا بايد عذر بسياري از استادان از دانشگاه ها خواسته شود، صرفاً به خاطر انديشه هايشان؟ يعني مباني و استدلالات ما آن قدر ضعيف و شکننده است که ترس مواجهه با اين شبهات را داريم و توانايي پاسخگويي به آن ها را در خويش نمي بينيم و يا اين که دامنه ي انقلاب اسلامي و گستره ي آن آن قدر اندک است که حتي به معنقدان به اسلام و مدافعان آن را هم شامل نمي شود؟
    + سید ابوالحسن واعظی 
    من بنا دارم که وبلاگ نويسان ايراني را از هر گروه و مرام و مسلک آشتي دهم. به آنان متذکر شوم که راه و رسم گفتگو و انتقاد حکايت ديگري دارد و اين راه که ما مي رويم به ترکستان است. عواقب اين روش بر همگان روشن است. بي کران شادمانه خواهم بود اگر شما برادر عزيز دعوتم را لبيک گوييد و مرا کمک کنيد. با نوشته هايت. با نظراتي که اينجا و آن جا مي نويسي. با سعه ي صدر. با توکل به قدرت لايزال الهي. به اسلام مطمئن باشيد و يقين داشته باشيد که شريعت محمدي (ص) آن قدر قوي و مستحکم است که اگر به شيوه اي منطقي با آن هايي که به آن ايراد دارند به گفتگو بنشينيم، بيشينه ي ايشان را متقاعد خواهد ساخت. البته بايد ابتدا تعصب و يک جانبه نگري را کنار بگذاريم. زنگارهاي خودخواهي و کج فهمي که آن ها را جزو لاينفک اسلام مي دانيم و چون حجابي مانع از کشف حقيقت مي شوند، از صفحه ي دلمان بزداييم و با قلبي سليم و خاطري پر از آرامش به استقبال ديگر انسان هايي که تشنه ي حقيقت اند - لکن چون ما نمي انديشند - برويم و دل را با ياد خدا اطمينان بخشيم که الا بذکر الله تطمئن القلوب و شکيبايي ورزيم که هم رديف عبادات است و به ياد داشته باشيم که تا فروتني نورزيم شکيبايي و تحمل نشايد، چرا که استعينوا بالصبر و الصلوه و انها لکبيره الا علي الخاشعين
    + سید ابوالحسن واعظی 
    اصلاً ايجاد شبهه و شک و ترديد به عميق تر شدن اعتقاد و تقوا البته به شرط اين که براي هميشه در همان شک و ترديد نمانيم، منجر مي شود. بايد به عظمت اسلام ايمان داشت و به توانايي پاسخگويي آن اعتقاد. اسلام با آن عظمتش نيازمند حمايت هاي کورکورانه ي ما که در نهايت جز به تضعيف آن منتهي مي شودف نياز ندارد. من اهل وبلاگ خواني و نويسي و نظر دادن نبودم. چند وقتي است که رهگذر اين پهنه ي عنکبوتي شده ام و از اين رهگذري بسيار رنجيده خاطر. واقعاً حيفم مي آيد که ما به جاي همدلي و محبت، به جاي طرح درست و منطقي مسايل و ادفع بالتي هي احسن، مدام درگير مسائل جناحي و تعصب و پرخاش به يکديگريم. مگر نخوانده ايد که "فبشر عبادي الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه اولئک الذين هديهم الله و اولئک هم اولوالباب". بايد گوش شنوا داشت و سينه اي فراخ. باورکنيد اين راه به پرهيزگاري نزديک تر است. برادر خوب و دوست داشتني من الآن نه وقت تفرقه و درگيري است. من ساکن ايالات متحده هستم و به خوبي هر چه تمام تر حس مي کنم که دول غرب به چه سان براي چنگ اندازي به سرزمين و ملت عزيزمان دندان تيز کرده اند. شما را به خدا اگر دين و کشورتان را دوست داريد روشي ديگر پيشه کنيد.
    + سید میر ابوالحسن واع 
    مرا در اين راه پر خطر ياري دهيد. دستان گرم شما را به نشانه ي دوستي مي فشارم و اميدوارم که دعوتم را اجابت کنيد، که ان اريد الا الاصلاح و ما انا بطاردکم و از خداوند بخواهيم که به اذن او "داعياً الي الله" شويم و شب روان را "سراجاً منيراً ". نخستين گام تعامل بهتر با دوستان انجمن اسلامي، دفتر تحکيم و حتي مخالفين است. حتي اگر ما را ناسزا گويند و از در ناسازگاري در آيند ما شکيبايي مي ورزيم. سعي مي کنيم بر روي انتقاداتشان انديشه کنيم و با آن قسمت هايي که گمان مي بريم حق با ايشان است، موافقت و با آن ها هم گام. نتيجه ي طبيعي اين برخورد اسلامي و کريمانه اين است که آن ها هم آن جا که گمان برند ما راست مي گوييم و حق با ماست مواضع ما را تأييد مي کنند و با ما همداستان مي شوند. اين مسئله يقيناً به منافع بلندمدت ملت بزرگ ايران کمک مي کند. اين کارمان را دست کم نگيريم چه بسا که مسبب دگرگوني عظيمي در شيوه ي گفتمان ايرانيان شود و از اين رهگذر خداوند جل و علي انعمش را بر ما بيش از پيش ارزاني دارد. ان شاء الله تبارک و تعالي
    نظر تان در خصوص هولوکاست چيست
    پاسخ

    چيز خوبي بود...
       1   2      >