• وبلاگ : آهستان
  • يادداشت : گافي به نام گنجي!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 20 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سید ابوالحسن واعظی 
    اگر مردم از اطلاعات و سپاه بترسند چه تفاوتي بين اين ارگان هايي که به هدف آرامش بخشي و ايجاد احساس امنيت به وجود آمده اند و ساواک است؟ اگر تمامي ما از غم و غصه ي ظلم به حتي يک نفر جان بسپاريم شايسته است و نه جاي ملامت. چرا بايد در کشوري که نام تشيع را يدک مي کشد، نابرابري و ظلم حتي بسيار اندک وجود داشته باشد؟ چرا حقوق مخالفان را رعايت نمي کنيم؟ شما برويد و سيره ي ائمه عليهم آلاف التحيه و الثناء را بخوانيد و ببينيد که آيا ايشان چنين عمل مي کردند؟ بزرگان و انديشمندان به جاي آن که به شبهات پاسخ گويند و از طرح مسائل اعتقادي و ايراداتي که مخالفين به اسلام و انقلاب وارد مي کنند استقبال کنند، صورت مسئله را تا حد امکان پاک مي کنند و اصلاً اجازه ي طرح اين موضوعات را نمي دهند. آخر چرا؟ مگر نه اين بود که در زماني ائمه ي طاهرين (عليهم السلام) ملحدان و ماترياليست ها خيلي آزادانه با ايشان به بجث و مناظره مي پرداختند. براي خود شاگرد داشتند. عکس العمل آن بزرگواران جز پاسخ روشن و قوي به اين شبهات بود؟ تا کي مي توان مردم را از اين مسائل دور نگه داشت؟ اگر انتقادات و ايرادات از مجاري قانوني صورت نگيرد يقيناً مردم از راه هايي ديگر با آن ها مواجهه مي شوند. چرا بايد عذر بسياري از استادان از دانشگاه ها خواسته شود، صرفاً به خاطر انديشه هايشان؟ يعني مباني و استدلالات ما آن قدر ضعيف و شکننده است که ترس مواجهه با اين شبهات را داريم و توانايي پاسخگويي به آن ها را در خويش نمي بينيم و يا اين که دامنه ي انقلاب اسلامي و گستره ي آن آن قدر اندک است که حتي به معنقدان به اسلام و مدافعان آن را هم شامل نمي شود؟