سلام
چقدر زيباست كه آدم زينبي داشته باشه تا هميشه به يادش چشمهايش را باز و بسته كنه ...
نمي دونم چي بايد بگم آخه يه ذره تحت تاثير قرار گرفتم ...
جالبه ولي من هم همچين حسي رو البته راجع به موضوع ديگري روي تخت قطار تجربه كردم . به اينكه چقدر آدم ها اينجا دراز كشيدند و به اين موضوع فكر كردند
با متني با عنوان : شب هاي فراموش شده ... آپ هستم
خوشحال ميشم سري بزنيد