دنياي غرب بر دلها مثل هوس ميکوبد و در اين روزگار مردم پر فتنهاي نيز هستند که با زبان دين مراد دنيا و مسند و بقا بر قدرت خويش را ميطلبند و از تکه تکه شدن پيکرها نردبان صعود ميسازند. اگر در برابر مظالمشان کلام حقي بگويي در مسلخ گاه هوا و هوسشان قرباني مي شوي و خلاصه اينجا بازار هزار رنگ بيمهرههاست. اينجا ساکنينش به جرم بي وفايي محکومند. آري شهدا براي همين است که دلمان تنگ شماست از قول ما به امام بگوييد که قرار ما اين نبود. ديگر از شما گفتن، از چند شب خاطره فراتر نمي رود. بسيجي بودن به همان چند قطره چکاني فلج اطفال خلاصه مي شود. گريه و حسرت در فراغ شما به جهالت و هواس پرتي ياد ميشود. اي شهدا به داد ما برسيد.
اينجا ماندن سخت است در قنوتمان دلتنگي شماست و در سجده هايمان بيتابي فراغتان و در رکوع هايمان خميدگي دوري از شهادت است. اي شهدا سکوت غربتمان دردناکترين دردي است که تاب تحمل را از وجودمان زدوده است ما هرگز به چنين صلح سبزي فکر نميکرديم و تنها ميدانهاي سرخ انديشهمان بود و اينک در قبيله، رد از همه کس، ما بازمانده ترينيم، به بي شهادتي، رياضت تدريجي مرگ را منتظريم و در تب و تاب وصل به شما لحظه شماريم و اگر اين نباشيم بايد آنقدر بيتفاوت شويم که همه چيزمان را يک شبه فراموش کنيم تا ما هم به نوايي برسيم و از راهکارهاي تملق و چاپلوسي با فراموش تفکر امام، خادمين در گاه مصلحت انديشان شويم.
اي شهدا ما در روزگار فقر محبت نگاهمان لبريز از ياد و التماس به شماست. اگر خوب گوش کنيد خواهيد دانست که دل شکسته ما بهترين آوازي است که در فراغتان شب و روز مينوازد. بعد از شما تحمل خيلي چيزها سخت است به بهانه صبرمان، به سکوت مرگ آوري دعوت ميکنند. کاميابي هاي دنيا مقدمه فراموشي ذکر خداست و خاتمهاش با لبخند شيطان مانوس است. اي شهدا ما براي شما صبر ميکنيم و لو با فنا و فراموشي جان. اي شهدايي که در وقت خلوت و جلوت انس يافتهاند بر دلهاي پر رنج ما برآوريد. خداحافظ اي شهدا اي گلبرگهاي خونين شلمچه، اي لبهاي سوخته فکه، اي گلوهاي تشنه، اي تشنههاي فرات شهادت، خداحافظ، شما رفتيد و ما مانديم و راه ناتمام......