اي ساربان آهسته ران آرام جان گم کرده امآخر شده ماه حسين من ميزبان گم کرده امدر ميکده بودم ولي بيرون شدم از قافلياي واي ازاين بي حاصلي عمر جوان گم کرده امآيان رسد شام سيه آيد حبيب من ز رهاما خدا حالم ببين من يار را گم کرده امشعر از وبلاگ ريحانه
سلام دوست عزيز
مطلب خوبي را انتخاب كردي خدا خيرت دهد
يا علي