سفارش تبلیغ
صبا ویژن

استمرار عبرت اندوزی به بینش می انجامد و خودداری (از زشتیها) را نتیجه می دهد . [امام علی علیه السلام]
پنج شنبه 85 دی 7 , ساعت 8:31 عصر

چند وقت پیش بود که در باره احمد دادبین نوشتم . مردی که نامش برای ارتشیان آشنا و البته همراه با درد و آه است . امیری که روزی چون نسیم آمد و فرمانده نیروی زمینی ارتش شد و با حضور خود موجی از امید و نشاط را در دلهای پرسنل خود قرار داد . اما ... 
اینبار در اوج گمنامی و غربت و ... یادی از او به نقل از سایت بازتاب ( در قسمت پایین تر وبلاگ عکسی از دادبین قرار داده ام که با تصویر بازتاب زمین تا آسمان فرق دارد  . بله غربت و مظلومیت را می توان در چهره اش دید ):

شاید کسی باور نکند در کشوری که در سال هفته‌ها و روزهای متعددی برای بزرگداشت دفاع مقدس و حماسه‌سازان آن اختصاص یافته است و حجم انبوهی از بودجه و امکانات، صرف گرامیداشت نقش‌آفرینان جبهه‌های ایران می‌شود، یکی از نام‌آورترین فرماندهان دفاع مقدس، در اوج غربت و مظلومیت به سر ‌برد.

احمد دادبین، از فرماندهان سلحشور جنگ که از محبوب‌ترین چهره‌ها در ارتش جمهوری اسلامی نیز به شمار می‌رود، پس از گذراندن نقاهت طولانی ناشی از یک سانحه سخت، با خاطرات جاودانه‌ای در دفاع از ایران، زندگی را می‌‌گذراند.

حضور در منزل قدیمی و آشنایی با زندگی ساده این قهرمان ملی که تقریبا در افکار عمومی ناشناخته مانده، بار این وظیفه را بر دوشمان سنگین‌تر کرد.

همسر دادبین که از دانشجویان پیرو خط امام و فاتحان لانه جاسوسی است، برخی ناگفته‌های احمد از بی‌مهری با ایثارگران ارتش را بازگویی کرد؛ از همرزم امیر دادبین نام برد که در مرزهای شمال غربی کشور به شهادت رسید و اکنون فرزند وی از علت بی‌توجهی رسانه‌ها و افکار عمومی به پدرش و دیگر شهدای ارتش می‌پرسد.

شاید اگر نبود رابطه عمیق عاطفی بین رهبر انقلاب و این فرمانده دفاع مقدس، دادبین را در غربتی بیش از آن‌که امروز می‌بینیم، شاهد بودیم، اما این دوستی پایدار بین رهبر و سرباز کشور نیز مانع از دروغ‌پردازی‌ها و تخریب‌های ناجوانمردانه شرکای دشمنان قسم‌خورده این ملت و متجاوزان دیروزی علیه دادبین نشد.

دادبین در این فرصت اندک، از همرزمان شهیدش یاد کرد و از پیشنهادهایش برای تقویت کشور سخن گفت.
«بازتاب» تجلیل و تکریم از این قهرمانان ملی را وظیفه خود می‌داند و برای تبیین حماسه‌های ماندگار دفاع مقدس خواهد کوشید، اما سنگینی این بار آنچنان است که جز با اراده‌ای ملی به مقصد نمی‌رسد.



آهستان....... تعطیل نمی‏شود!
[عناوین آرشیوشده]