• وبلاگ : آهستان
  • يادداشت : حاج‏آقا دوستت داريم!
  • نظرات : 4 خصوصي ، 37 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      
     
    + سرشته 
    سلام آقاي حسيني
    خيلي باحال بود اينم براي خودش دنيايي داره فقط مايه شرمندگي ما آخوندا شده
    اين مضحکه آخوندي است داشته باش
    پارسانيک منو اينجا آدرس داد


    به نام خدا

    سلام عليكم

    برادر جان! فرموديد: فقط نمي‏دانم كه چرا هميشه بعضي‏ها بطور اتفاقي و تصادفي در كنار هم قرارمي‏گيرند؟! مخصوصا اينكه ايام ، ايام انتخابات هم باشد!

    عرض مي كنم: مگر گناهي صورت گرفته است كه شما بر آن اعتراض داريد؟ چرا بايد بر چيزي اعتراض بكنيم كه شرع بر آن اعتراض ندارد؟ شرع حاكم بر خواسته ماست يا خواسته ما بر شرع؟

    به فرض هم گناهي صورت گرفته باشد، ما به لحاظ شرعي حق نداريم گناهكار را مسخره كنيم. وظيفه ما امر به معروف است و نهي از منكر، نه مسخره كردن.

    فرموديد: بنده يك بار ديگر مطلب خودم را راجع به آقاي ابطحي خواندم، اما نديدم كه جايي نوشته باشم ايشان پس از ملاقات با خانم هنرپيشه دچار گناه كبيره شده اند.

    عرض مي كنم: من هم نگفتم كه شما چنين گفتيد. بلكه عرض كردم: مگر گناه كبيره صورت گرفته است كه شما بر او مي تازيد؟

    فرموديد:‏آقاي ابطحي يك روحاني هستند. لطفا شما بگوييد كه كدام روحاني ديگر را با چنين مشخصاتي سراغ داريد؟

    عرض مي كنم: به فرض كه آقاي ابطحي شخص خطاكاري باشد. ما حق نداريم مؤمن خطاكار را مسخره كنيم. اگر مي خواهيد او را نهي از منكر كنيد، با ادب و احترام و به گونه اي كه احتمال تأثير وجود داشته باشد. آن هم به خودش تذكر دهيد. نه اين كه در وبلاگتان به مسخره كردن او بپردازيد.

    فرموديد:‏ اگر بنده با نوشتن مطلي درباره بعضي مسئولين مرتكب گناه كبيره مي‏شوم، پس خود مسئولين محترم دچار چه نوع گناهي مي‏شوند كه سالها با انواع حيله و فريب و شعار مردم گرايي و ... به پست و مقام و صندلي رسيدند. و الان هم ول كن آن صندلي ها نيستند؟

    عرض مي كنم: به فرض كه ديگران مرتكب گناه كبيره شوند. اين مجوزي نمي شود كه شما هم مرتكب گناه كبيره شويد. شما نبايد ديگران را مسخره كنيد.

    فرموديد:‏ از كدام قاضي صحبت ميكنيد؟ كدام قاضي و داوري بهتر از خود مردم ....؟؟؟!!!

    عرض مي كنم: تنها قاضي است كه حق دارد، به عيوب و جرايم اشخاص رسيدگي كند. پرداختن ديگر افراد به عيوب و جرايم غيبت و هتك حرمت تلقي خواهد شد كه گناه كبيره و حرام است. هيچ وجه شرعي براي ساير افراد وجود ندارد كه عيوب اشخاص را جستجو كنند. برادر جان! نبايد شعاري برخورد كرد. مردم كه سمت قضاوت ندارند. قاضي تعريف مشخصي دارد.

    فرموديد: من اگر عقده گشايي مي كنم از كسي طلبكار نيستم، اما بايد از اين آقايان پرسيد كه شما چرا از يك ملت و يك نظام عقده گشايي مي كنيد؟؟

    عرض مي كنم: برادر جان! عقده گشايي يعني پيروي از هواي نفس. ما بايد طبق موازين شرعي سخن بگوييم و رفتار كنيم. اگر ديگران عقده گشايي مي كنند و از هواي نفسشان پيروي مي كنند، مجوزي براي شما نمي شود.

    عاشق باشيد.

    از نقد تا تخريب از حضرت حجت الاسلام و المسلمين دكتر مخبر در وبلاگ صهباي انديشه

    پاسخ

    سلام مجدد... شما يا واقعا خودتان را به كوجه علي چپ زده ايد يا اينكه توضيحات بنده ناقص بود. به هر حال بيشتر توضيح مي دهم:1- يكي از اشكالات اين آقاياني كه بطور تصادفي بغل هم مي نشينند، اينست كه مردم را خ... فرض مي‌كنند!!(ببخشيد كه مرتكب يك گناه كبيره ديگر شده ام،‌اما كلمه ديگري براي آن پيدا نكردم) به نظر من فريب مردم و سو استفاده از احساسات آنها براي جلب آراي بيشتر،‌قطعا گناهي بزرگ است. حال اگر در اين راه،‌به انواع و اقسام حيله هاي ديگر هم متوسل بشويم كه بدتر.. مثل همين اقدامات شيخ اصلاحات، كه علي‌رغم ادعاي ذوب و بخار شدن در ولايت! و خط امامي بودن، بر خلاف دستورات امام عمل ميكنند و همچنين حمايت ايشان از صوفياني كه در همين پنجاه سال اخير به گواه اسناد و مدارك معتبر چه كارهايي كه نكرده اند!! البته من به صوفيان قرنهاي گذشته كاري ندارم. مقصودم فقط فرقه نعمت اللهي است. 2- درباره آقاي ابطحي، باز هم مطلبم را خواندم و باز مطمئن تر شدم كه به خاطر همنشيني با خانم هنرپيشه به او هيچ ايرادي نگرفته‌ام! كلا آقاي ابطحي گيرهاي ديگري دارد كه من به آنها هم اشاره اي نكردم. 3- در خصوص روحاني بودن و اينكه ما حق داريم در مورد افراد قضاوت كنيم يا نه، بايد عرض كنم كه بعضي شخصيتهاي حقيقي و حقوقي ، همواره در معرض ديد عموم هستند. مثالي مي زنم: شما فرض كنيد آقايي روحاني بيايد كنار پياده رو، لباس زنانه بفروشد! يا اينكه آقايي روحاني بيايد لوازم آرايشي بفروشد. اصلا آقاي روحاني بيايد خودش آرايشگاه راه بيندازد! به نظر شما اين آقا در ديد عموم چه جايگاهي خواهد داشت؟ اگر آنروز كسي به او گير داد، آبرويش را برده؟ يا اينكه خود باعث و باني زير سوال رفتن خود شده است؟! 4-معيار ما انديشه هاي امام راحل و وصيت نامه ايشان است. به غير از آن، انسانيت و مسلمان بودن هم وظيفه ما را بيشتر مي كند. پس ما آدمهايي نيستيم كه فقط بنشينيم و چهار سال چهار سال، گند كاريهاي نمايندگان و روساي خودمان را تماشا كنيم و به اين بهانه كه انتقاد از آنها گناه كبيره است، هيچ حرفي نزنيم! لااقل خود اين آقايان طرفدار اعتراض و داد و فرياد و راهپيمايي عليه خدا و استيضاح امام حسين هستند! 5- قضاوت قاضي با قضاوت عموم مردم تفاوت دارد. قاضي حكمي صادر مي كند و با متهم يا هر كس ديگري طبق آن برخورد ميشود، اما مردم هم بايد قضاوت كنند. مي دانيد چرا؟ اگر مردم چشمها و گوشهايشان را ببندند، پس نبايد انتظار هيچگونه جابجايي و تعويض مديران را داشته باشيم. به هر حال در يك نظام كه ادعا مي كند خواهان اجراي دموكراسي است، نظارت عمومي مردم از شرايط اجراي دموكراسي است، نظارت عمومي هم كه مي دانيد يعني چه؟ همان ديدن عيوب مديران و زير سوال بردن آنان! 6- در باره عقده گشايي هم باز مثل اينكه متوجه نشديد. بنده طبق فرمايش امام مي گويم كه اين نظام و انقلاب به هيچ گروهي و كسي بدهكاري ندارد. پس چرا اين مدعيان بخار شدن در ولايت، همچنان بر طبل عقده گشايي خودشان مي كوبند؟؟!!

    به نام خدا

    سلام عليكم

    برادر جان! شما اگر با ادب و احترام نقد كنيد، چه ضرري مي كنيد؟ به علاوه ايراداتي كه به برخي از اشخاص مي‏گيريد، وجه شرعي ندارد. اگر يك صوفي به طور تصادفي كنار آقاي كروبي قرار گرفته باشد يا يك هنرپيشه نزد آقاي ابطحي آمده باشد، چه گناه كبيره اي رخ داده است كه شما با لحن گزنده و توهين آميز به ايشان مي تازيد؟ الگوي بيان شما كدام يك از ائمه هستند؟

    برادر جان! من و شما مسلمان و شيعه هستيم و مقيديم كه طبق شرع و سنت معصومين(ع) رفتار كنيم. مسخره كردن مؤمن و توهين به او گناه كبيره است.

    برادر جان! مگر شما محتسبيد يا قاضي كه درباره ديگران قضاوت مي كنيد؟ به فرض كه باشيد آيا شما اطلاعات كافي درباره اعمال مجرمانه اشخاص داريد كه حكم مي بريد؟ باز به فرض كه شما قاضي باشيد و حكم ببريد، چه حقي داريد كه متهم و مجرم را مسخره كنيد و به او اهانت كنيد؟

    برادر جان! مي دانم كه شما از سر تعهد مي نويسيد، اما راه را اشتباه مي رويد. شما با چنين نوشتن هايي ناخواسته مرتكب گناهان كبيره مي شويد و نامه اعمال خود را سياه مي كنيد.

    پيشنهاد من اين است كه اگر ضايعه فرهنگي در جامعه مي بيند، بدون ذكر نام اشخاص و با ادب و احترام و با ذكر ادله نقد كنيد.

    نكند كه ما خود به نام دين و تعهد عقده گشايي مي كنيم و تصور مي كنيم از دين و انقلاب حمايت مي كنيم.

    عاشق باشيد.

    پاسخ

    سلام مجدد... بله حق با شماست. 1- فقط نمي‏دانم كه چرا هميشه بعضي‏ها بطور اتفاقي و تصادفي در كنار هم قرارمي‏گيرند؟! مخصوصا اينكه ايام ، ايام انتخابات هم باشد! 2- بنده يك بار ديگر مطلب خودم را راجع به آقاي ابطحي خواندم، اما نديدم كه جايي نوشته باشم ايشان پس از ملاقات با خانم هنرپيشه دچار گناه كبيره شده اند 3- آقاي ابطحي يك روحاني هستند. لطفا شما بگوييد كه كدام روحاني ديگر را با چنين مشخصاتي سراغ داريد؟ 4- اگر بنده با نوشتن مطلي درباره بعضي مسئولين مرتكب گناه كبيره مي‏شوم، پس خود مسئولين محترم دچار چه نوع گناهي مي‏شوند كه سالها با انواع حيله و فريب و شعار مردم گرايي و ... به پست و مقام و صندلي رسيدند. و الان هم ول كن آن صندلي ها نيستند؟ 5- از كدام قاضي صحبت ميكنيد؟ كدام قاضي و داوري بهتر از خود مردم ....؟؟؟!!! 6- من اگر عقده گشايي مي كنم از كسي طلبكار نيستم، اما بايد از اين آقايان پرسيد كه شما چرا از يك ملت و يك نظام عقده گشايي مي كنيد؟؟

    به نام خدا

    سلام عليكم

    شما تصور نمي كنيد با كسي كه آن پيرزدن را در حال بوسيدن احمدي نژاد وسيله هجمه به او قرار داده است، هيچ فرقي نداريد.

    از خدا بترسيد و با لحن گزنده گوشت برادران ايماني را به نيش نكشيد.

    پاسخ

    سلام آقاي خواهان عشق! ببخشيد كه هركاري مي كنم نمي توانم مانند شما به جامعه نگاه كنم! شما الحمدالله با ديده محبت و رحمت، عالم و آدم را مي‌نگريد اما بنده كثافتها و پليدي هايش را... درباره ترس هم راهمان انگار كمي با همديگر فرق دارد! شما از بردن آبروي اشخاص مي‌ترسيد. من از اين مي‌ترسم كه همين اشخاص، سالها به نام دين و آيين و انقلاب ، با دين و آبروي مردم بازي كردند و مي‌كنند... البته مطمئنم كه صد سال ديگر در كتابهاي تاريخ درباره اين آدمها قضاوت خواهد شد...

    هوالحق

    سلام عليكم

    عجب!...تا ما از اين حاج آقا ها داريم غصه نداريم!

    موفق باشيد.

    التماس دعا

    خدابود و ديگر هيچ نبود !

    ايول!!!!!

     <      1   2   3