• وبلاگ : آهستان
  • يادداشت : دردهاي نوستالژيك
  • نظرات : 2 خصوصي ، 21 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    بسم الله الرحمن الرحيم

    برادرم سلام

    دستت درد نكنه . بيش از ده بار گوش دادم . با كلّي بدبختي كاست اين سرودها را پيدا كردم و خريدم نه تنها براي شفاي دردهاي نوستالوژيك خودم بلكه براي سه دخترم! دختراني كه هرگز از راديو و تلوزيونشون ديگر چنين نواهايي را نخواهند شنيد .

    آنروزها هم داغ شهادت پدرم را بر دل داشتم و هم داغ كوچكي سن و راه نيافتنم به جبهه هاي جنگ ، گر چه در اواخر دفاع مقدسمان مثل هزار هزار نوجوان ديگه با دستكاري شناسنامه تونستم خودمو به آن بهشت برسانم اما هنوز عطش اون روزهاي خوب در قلبم آتشفشانه .

    غصه ام اينه كه دختراي من چيزي از اون روزها نشنوند و نبينند.

    سرودهاي امروز ديگه چنين روح و محتوايي نداره . نمي گم امروز هم بايد ديروز باشه اما چرا امروز از مباني و محتواي غني اون روزها خالي شده ؟ طولاني شد ؟! ‏تقصير خودته برادر ، زخم بسته دلم راباز كردي

    اونم بد جوري ... .

    به هر حال ازت ممنونم .

    قلب و قلمت همواره آستان بوس رضاي الهي باد .