سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هرگاه دانش انسان افزون شود، بر ادبش افزوده و بیم وی از پرودگارش، دو چندان شود . [امام علی علیه السلام]
چهارشنبه 86 آبان 2 , ساعت 1:5 عصر

                                        محمدرضا شجریان

این روزها شاهد تغییر و تحولات جالبی در برنامه‌های فرهنگی و هنری تلویزیون هستیم. اینبار شبکه‌های مختلف تلویزیون، دست بکار شده‌اند و در لابه‌لای برنامه‌های شبانه‌روزی خود، دقایقی را به پخش قطعاتی از موسیقی اصیل و سنتی می‌گذرانند، آنهم با صدای استاد آواز ایران، محمد رضا شجریان. پس از سالها بی‌تفاوتی رادیو و تلویزیون و فراموشی نام و یاد شجریان، انگار باید شاهد رویکرد تازه مسولان موسیقی صدا و سیما در این زمینه باشیم و این کار آنها واقعا جای تشکر و تقدیر دارد. هر چند هنوز قضاوت در این باره کمی زود به نظر می‌رسد...

اگر خاطرتان باشد، در زمان ریاست آقای لاریجانی بر صدا و سیما، شجریان برای اولین بار پس از انقلاب مهمان برنامه‌ای نوروزی در تلویزیون شد که استقبال فراوان مردم هنردوست را در پی داشت. مردمی که سالها با نام و صدای استاد آشنا بودند. شجریان خود از این اقدام لاریجانی به عنوان نقطه عطفی در معرفی بیشتر هنر و موسیقی سنتی و اصیل ایرانی به جوانان یاد کرد. (البته لازم به یادآوری است که این برنامه مخالفانی نیز داشت. به عنوان مثال می‌توان به روزنامه جمهوری اسلامی!! اشاره کرد که به لاریجانی ایراد گرفته بود که چرا با وجود پدران و مادران شهدا، از یک خواننده دعوت کرده اید که مهمان برنامه نوروزی صدا و سیما بشود!! البته از این روزنامه که همیشه عادت دارد خود و دوستانش؟ را تنها وارثان واقعی انقلاب بداند این حرفها عجیب نبود...)

بگذریم. صحبت از حضور شجریان در تلویزیون بود. البته این حضور استاد یکی دو سالی بیشتر به طول نینجامید. چرا که در سال 74 وی نامه‌ای به لاریجانی نوشت و در آن به رواج نوعی موسیقی مبتذل کوچه و بازاری در رسانه ملی اعتراض کرد. شجریان سپس بخاطر آنکه نارضایتی خود را از صدا وسیما به صورت جدی نشان بدهد، در همان نامه اعلام کرد که آنها دیگر حق ندارند هیچیک از آهنگها و قطعات و آوازهای او را پخش کنند. ( البته به غیر از دو قطعه معروف و پرخاطره‌ی ربنا و مناجات ماه مبارک رمضان که علتش را هم احترام و علاقه به مردم بیان کرد) و اینگونه هنرمند محبوبی که مردم، با صدای او خاطرات زیادی داشتند از رادیو و تلویزیون کناره گرفت و جالب آنکه رسانه ملی ما نیز بدون در نظر گرفتن علل و عوامل چنین تصمیمی و دقت در هشدارهای اساتید و هنرمندان، در اقدامی منفعلانه، به نامه شجریان جواب مثبت داد و به خواب زمستانی خود فرو رفت...

اما این روزها مثل اینکه تلویزیون از این خواب طولانی بیدار شده است. البته نمی‌خواهم دچار قضاوت زودهنگام بشوم و سرنوشت چنین برنامه‌هایی را هم کوتاه و زودگذر بدانم. هرچند تجربه این سالها نشان داده است که نگاه ما به فرهنگ هنوز هم از مجرای تنگ و تار سیاست و سیاست‌زدگی است. به هر حال چه بخواهیم و چه نه، باید بپذیریم که برای انتقال فرهنگ و هنر اسلامی و ایرانی خود به نسل جوان، به تصمیماتی اساسی و بنیادی نیازمندیم. در زمانه حاضر که به برکت ابزارهای تبلیغاتی و رسانه‌ای دنیای غرب، خوانندگان و رقاصان فاسد آنها به عنوان ستاره‌های محبوب جوانان به درون خانه‌های ما دعوت شده‌اند، آیا ما حق نداریم که از مسئولان فرهنگی خود انتظار داشته‌ باشیم که برای معرفی هنرمندان و هنر اصیل ما تلاشی گسترده و درخور تامل از خود نشان بدهند؟ آیا حق نداریم از آنها بپرسیم که در برابر مصادره شعرا و عرفای ما توسط کشورهای مختلف و اقدامات فراوان آنها، شما چه کار کرده‌اید؟ هرچند باید اعتراف کنیم که متاسفانه و یا خوشبختانه، کشورهای مختلف دنیا، مدتهاست که چشم و گوش خود را به هنر متعالی و الهی ما گشوده‌اند. انگار این ما هستیم که باید چشم و گوش خود را بیشتر باز کنیم...



آهستان....... تعطیل نمی‏شود!
[عناوین آرشیوشده]