نمای داخلی دادگاه (سر و صدای مردمی که در بیرون دادگاه تجمع کردهاند و منتظر آمدن متهم هستند، به گوش میرسد)
متهم: جناب قاضی من چه دفاعی میتونم از خودم داشته باشم؟ من هیچ حرفی برای گفتن ندارم. من بیدفاعم. من کارمند ساده اداره «حق مسلم» بودم. آقای قاضی باور کنید من اشتباهی هستم. من بیتقصیرم. من کسی را اذیت نکردم. من نه آدمکشم، نه آفتابه دزدم، نه قابلمه دزدم، نه تخممرغ دزدم و نه دمپایی دزدم. من به هیچکس بیاحترامی نکردم. من فقط یه کم اشتباهی بودم. من فقط میخواستم موضوع هستهای را حل کنم. من از کجا میدونستم که اشتباهی میشم؟ من قبول دارم که اسنادی رو در خونه خودم نگه داشتم، اما من فقط اشتباهی بودم! تازه من تقاص اشتباهات دیگران رو دارم پس میدم. من لازم میدونم که از دفاعیات همه دوستانم تشکر کنم. از حسن آقا، سید محمد و ... (در این لحظه صدای متهم نامفهوم میشود!) و از همه اونهایی که میدونستند من اشتباهی بودم!...
همه حاضران در دادگاه ساکت میشوند. بعضی از شاکیان و حضار مشغول پاک کردن اشکهایشان هستند، بعضیها هم غش کردهاند و روی زمین افتادهاند. حسن آقا هم سرش را پایین انداخته و زیر لب زمزمه میکند. در این لحظه صدای قاضی به گوش میرسد:« اتهام متهم پس از طی مراحل بازپرسی و تکمیل تحقیقات مبنی بر اقدام علیه امنیت ملی کشور از طریق در اختیار گذاشتن اطلاعات سری پیرامون سیاست خارجی و نگهداری اسناد و مدارک دارای طبقهبندی توسط دادستان عمومی و انقلاب احراز شد... ولی از آنجایی که متهم برای اولین بار مرتکب جرم و برای اولین بار اشتباهی میشود، رییس دادگاه زندان وی را از تعزیر به تعلیق تبدیل میکند!»...
نمای خارجی دادگاه (سر و صدای مردمی که منتظر رسیدگی به پروندههای آفتابه دزدی، قابلمه دزدی، تخم مرغ دزدی، دمپایی دزدی و ... هستند همچنان به گوش میرسد)
6 ماه بعد... اشتباهی مظلومانه روی نیمکتی نشسته، ناگهان حسن آقا دارد از آن محل رد میشود که چشمش میافتد به اشتباهی.
حسن آقا: «اشتباهی! خودتی؟ خیلی وقته ندیدمت. کجایی؟ سراغی از ما نمیگیری. نمیگی دلمون برات تنگ میشه؟»
اشتباهی: «آقا اشتباه گرفتین. باور کنین من اشتباهی نیستم، یعنی هستم ولی نه اون اشتباهی که شما دنبالش میگردین. من یه اشتباهی دیگه هستم.» اما حسن آقا دست بردار نیست و اشتباهی را سوار ماشینش میکند و با خود میبرد...
لینک دانلود دفاعیات اشتباهی پسورد فایل :www.mobileha.com