از این آدمى شگفتى گیرید : با پیه مى‏نگرد و با گوشت سخن مى‏گوید : و با استخوان مى‏شنود ، و از شکافى دم بر مى‏آورد . [نهج البلاغه]
چهارشنبه 86 مهر 4 , ساعت 5:24 عصر

چند سال پیش، زمانی که اهواز بودم و درس می‏خوندم، مدتی با یه بنده خدایی رفیق شدم و شب و روز، با اون بودم. هر چند یه روز، بی سر و صدا ناپدید شد!؟ توی این مدت هرگز متوجه پاهای ایشان نشدم تا اینکه یه شب، وقتی اون مرد بزرگ، زودتر از ما خوابید :

جانباز



آهستان....... تعطیل نمی‏شود!
[عناوین آرشیوشده]