سفارش تبلیغ
صبا ویژن

« گفتارها سپرده نزد نگهدار است » و « نهفته‏ها آشکار » ، و « هر نفس بدانچه کرده گرفتار » . و مردم ناقص عقل و بیمار ، جز آن را که خداست نگهدار . پرسنده‏شان مردم آزار و پاسخ دهنده‏شان به تکلف در گفتار . آن که رایى بهتر داند ، بود که خشنودى یا خشمى وى را بگرداند ، و آن که از همه استوارتر است از نیم نگاهى بیازارد یا کلمه‏اى وى را دگرگون دارد » . [نهج البلاغه]
چهارشنبه 86 بهمن 3 , ساعت 1:0 عصر

سالها پیش مرحوم دکتر شریعتی درباره حر اینچنین گفت:«فرض کنید که این ماجرا اصلا اتفاق نیافتاده باشد و فیلمسازی بخواهد چنین داستانی را به نمایش بگذارد، آیا زندگی حر، زیباترین داستانها نیست؟!» (نقل به مضمون) اکنون از من خواسته‏اند که درباره آن آدمها بنویسم. درباره آنهایی که همه زندگی و رفتار و کردارشان و حتی مرگشان جز زیبایی نبود. آیا دشوارتر از این هم می‏تواند وجود داشته باشد؟! زیبایی را تنها زیباشناسان می‏توانند درک کنند و درباره‏اش سخن بگویند و بنویسند. من اگر می‏توانستم به سراغ این صحنه‏ها می‏رفتم:

1 - مسلم، پس از خواندن نماز در مسجد کوفه، چه حالی داشت وقتی پشت سرش را نگاه کرد و کسی را ندید؟!

2- زهیر، عثمانی بود و دل خوشی هم از علی(ع) و فرزندانش نداشت. در سفر کربلا به ناچار همراه با کاروان امام شد، اما سعی می‏کرد که خیمه اش را دورتر از خیام اهل بیت برپا کند تا چشمش به چشم امام نخورد!... در خیمه امام چه شد و چه گفت و چه شنید که پس از بیرون آمدن ، علوی و حسینی شد؟!

3- و حر، آنگاه که جانب امام را گرفت و به سمتش آمد، آیا حسرت روزی را نمی‏خورد که خود راه را بر امام بسته بود؟!

این موج از اینجا به من رسید...

من هم دعوت می‏کنم از  دلنوشته های نقطه، خادمه الزهرا ، آتش عشق  ، پارسانیک و روح و ریحان

 



آهستان....... تعطیل نمی‏شود!
[عناوین آرشیوشده]