شاید شما هم این سر و صداهایی را که به راه افتاده، شنیده باشید؟ صدای اعتراض روشنفکران را میگویم. همان آقایان و خانمهای محترمی که امروز احساس خطر کرده و ندای مظلومیت سر دادهاند! گویا باز جسارت دیگری رخ داده که احساسات آنها را جریحهدار کرده است! البته اگر فکر میکنید که این جماعت از توهینهای روزنامه دانمارکی به حضرت رسول خشمگینند و یا دلشان برای مردم مظلوم غزه میسوزد، کاملا در اشتباهید. لااقل، بخاطر همان تعارفاتی که با همکاران خود در روزنامه های دانمارکی دارند، فعلا خشمشان را بروز ندادهاند، اما این دلیل نمیشود که با هموطنان خودشان هم رودربایستی داشته باشند. این دلیل نمیشود که کارگردانی به نام مجید مجیدی بیاید و در روز روشن به مقدسات آنها توهین کند. او هرچقدر هم که محبوب و مشهور باشد، این حق را ندارد که بیاید و از آزادی بیان سو استفاده کند و حرفهای بودار بزند! او حق ندارد که به خاطر دفاع از پیامبر اسلام، به پیامبر عزیز این روشنفکران محترم توهین کند و باعث آزردگی خاطر آنها شود. به مجیدی چه ربطی دارد که نوشتههای علمی حاجفرج را تخطئه کند؟ اصلا فرض کنید که حاج فرج در نوشتهها و گفتههایش طوری حرف زده باشد که زیاد با اعتقادات ما منطبق نباشد، آیا این دلیل میشود که مجیدی بیاید و از پیامبر اسلام دفاع کند و مخالفان رسول خدا را کافر بخواند؟ نه، مجیدی چنین حقی را ندارد. او تنها باید برود و برای رقابتهای المپیک پکن فیلم کوتاه بسازد. او هنرش فیلمسازی است و به او هیچ ربطی ندارد که درباره گفتهها و نوشتههای علمی حاجفرج حرف بزند. همانطوریکه حاج فرج هم حق ندارد در کار هنرمندان دخالت کند و به فیلمسازی بپردازد!
حاج فرج یک دانشمند است و کارش اینست که با رویکردی علمی، نظریه پردازی کند؛ هرچند آدمهایی مانند مجیدی آن حرفها را مطابق اعتقادات خود نبینند. حاج فرج، حق دارد که بیاید و فتوای امام را در مورد سلمان رشدی، غیرعقلانی بخواند و یا هشت سال دفاع مقدس را عبث و بیهوده بداند و یا نظام ولایت فقیه را استبدادی بنامد و اصلا بالاتر از همه اینها، غصب خلافت علی (ع) را انکار کند و بنویسد:«چگونه می توان باور کرد که پیامبر اسلام، همین که سر بر بالین مرگ نهاد، عاصیان و غاصبانی چند موفق شدند که دین او را بربایند و عامه مسلمین را از فیض هدایت محروم کنند و همه زحمات پیامبر را برباد دهند؟» حاج فرج حق دارد با استفاده از تحقیقات علمی خود، کامل بودن قرآن را رد کند و بنویسد:«آیا اگر حیات پیامبر طولانی تر میشد و یا وقایع تاریخی مهم دیگری در طول عمر ایشان رخ میداد، حجم قرآن از اینکه هست بسی افزون تر نمیگشت؟» و یا برای اثبات پلورالیست بودن خود در پایان سخنانش «صدق الله العظیم» بگوید و یا اینکه همه مخالفان و منتقدان خود را با القابی چون:«غوغائیان، طاعنان، منکران، بوالهوسان، بلفضولان، کاسبکار، ادب سوز، لاف زن، شخصیت پرست، تواضع فروش، فاشیست، توطئه گر، قدرت پرست و تاریخ پرست و ...» صدا بزند. ما به روشنفکران عزیز حق میدهیم که در چنین روزهایی رگ غیرتشان بزند و برای دفاع از پیامبرشان بسیج شوند و دیگران را کافر بنامند! همانطوریکه ما هم حق داریم در برابر کافران و اهانت کنندگان به پیامبر صلح و رحمت، بایستیم و هرگز تسلیم آنها نشویم... چه زیبا سرود شاعر که: مذهب احمد اگر هست، همین ما را بس.