پسلرزههای سخنرانی احمدینژاد در قم همچنان ادامه دارد و همانطور که انتظار میرفت اینبار نیز چون گذشته، سر و صدای شخصیتهای مخالف رییسجمهور از روزنامهها، سایتها و وبلاگهای مختلف به گوش میرسد. اکبر اعلمی ، احمدینژاد را به سیاست پوپولیستی متهم کرد، هرچند این شجاعت را هم داشت که دایره نقد خود را به سمت و سوی روسای جمهور قبلی بکشاند که همواره شعار «نمیگذارند» را سرلوحه کار خود داشتند! پایگاه اطلاعرسانی روزنا وابسته به روزنامه اعتماد ملی هم ضمن آوردن سخنان رییس جمهور و بدون ذکر هرگونه نقد و انتقادی، تنها به این جمله بسنده کرد که«احمدینژاد، احمدینژاد را تبرئه کرد!» اما در این میان محمد علی ابطحی که در نوشتن مطالب تخیلی و خیالی از همه دوستان و آشنایان خود تبحر بیشتری دارد، در وبسایت شخصی خود نوشته است:« وزارت اطلاعات که در دستگیری دانشجویان، بعضی از اقلیت های قومی، جنبش زنان، مرتبطین با خارج، و موارد بسیار دیگری نشان داده است که اگر در موردی برخورد را تشخیص دهد بی رودربایستی اقدام می کند و بر قضایا مسلط است ، اگر واقعا حرف رئیس جمهور را درست می داند که عدهای مسئول گران شدن مسکن که تمام جامعه با آن درگیر هستند، میباشد چرا از این قدرت خود در طول این یک سال برای نابود کردن این باند که سرنوشت اقتصاد کشور را زیر و رو کرده اند استفاده نکرده است؟ اگر واقعا چنین است اولین وزیری که حتما میبایست تغییر کند، وزیر اطلاعات بوده است.» نمیدانم چرا با خواندن جملات بالا، احساس میکنم که حق با همین جماعت است و حقیقتا برای گفتههای آنها هیچ پاسخی ندارم، اما خیلی دلم میخواهد که به اعلمی بگویم این درست که روسای جمهور سابق ما هم همیشه از کلمات و عبارتی مانند «نمیگذارند» استفاده میکردند، اما حقیقتا چند بار این جرات را به خود دادند که در برابر یک ملت بایستند و به خطای خود اعتراف کنند و از آنان معذرتخواهی کنند؟ مگر این خواسته شما و دوستانتان نبود که «آقای احمدینژاد، اگر واقعا نمیتوانید عدالت را برقرار سازید، این شهامت را داشته باشید و به آن اعتراف کنید!»... و شما آقای ابطحی عزیز، شما و سید بزرگوارتان که دانستن را حق مردم میدانستید، شما چند بار در پیشگاه ملت، به خطاهای بیشمار خود اعتراف کردید؟ در همان هشت سالی که به عقل و شعور و فهم مردم ایران احترام گذاشتید، چند بار دستهای پیدا و پنهان مافیای قدرت و ثروت را افشا کردید؟ پاسخش را خودم می دانم، هیچ بار!! چرا که خودتان بهتر از هرکسی دوستان، آشنایان و پدرخواندهها را میشناختید! برای همین هم امروز خودتان را به کوچه علی چپ زدهاید... با خواندن یادداشت شما به یاد ماجرای مرحوم مدرس و رضاخان افتادم. آنجا که رضاشاه به مدرس گفته بود:«به حضرت آقا بگویید، اینقدر پا روی دم ما نگذارند» حتما پاسخ مدرس را هم خودتان میدانید که جواب داد:«به رضا بگویید که اندازه دم شما هم باید معلوم باشد، آخر ما هر کجا پا میگذاریم میبینیم که دم شما هم آنجاست!»