دیشب یکی از دوستان وهابی بحثی را آغاز کرد که ناگزیر به پاسخگویی به ایشان بودم! البته این را یادآوری کنم که بنده نه طلبهام و نه سواد علمی و دینی اینکار را دارم، اما از آنجایی که معمولا چنین بحثهایی در محیط نت، فاقد هرگونه پشتوانه علمی لازم میباشد و دوستان و برادران اهل سنت ما هم از هر شیوه و راهکاری برای اثبات ادعای خود استفاده میکنند، گفتم بد نیست که من هم وارد این کارزار بشوم. دوست وهابی ما، دیشب بحثی را مطرح کرده بود درباره اعتبار منابع حدیثی شیعه و طبیعتا نتیجه دلخواه ایشان هم این بود که بیش از 70 درصد از احادیث شیعه فاقد اعتبار لازم هستند! و جالب اینکه برای اثبات حقانیت خود، به گفته یکی از علمای شیعه نیز استناد کرده بود!! حدس میزنید آن عالم شیعه که دوستان وهابی، اینچنین از خواندن نظرات ایشان ذوق زده شدهاند چه کسی میتواند باشد؟ سید رضی؟ سید مرتضی؟ شیخ صدوق؟.... امام خمینی؟ شهید مطهری؟ علامه طباطبایی؟؟ خیالتان را راحت کنم، عالم شیعی مورد نظر کسی نیست جز جناب آقای محسن کدیور! (برادر خانم آقای مهاجرانی) بیجهت نیست که در سالهای اخیر، بسیاری از شخصیتهای روشنفکر شیعی مانند دکتر سروش، سید محمد خاتمی، مصطفی معین و ... به برکت اندیشههای فراجناحی، فراملی، فرادینی و فرامذهبی خود مورد استقبال برادران اهل سنت ما قرار گرفتهاند! اینجاست که به یاد جناب مولوی عبدالحمید میافتم که پس از سخنرانی آقای خاتمی در زاهدان، از شادی در پوست خود نمیگنجید! چرا که آقای خاتمی در آن دیدار مردمی، ماجرای غدیر و حدیث من کنت مولاه را به دوستی مردم با علی بن ابیطالب تفسیر کرده بودند! به قول جناب مولوی:«آقای خاتمی با بیان این تفسیر بزرگترین خدمت را به ما کردهاند!» حرفی هست؟ بله... خیلی دوست داشتم که مرحوم مدرس را میدیدم و به ایشان میگفتم کاش مقدمه، موخره و یا تفسیری بر دیانت و سیاست مورد نظر خود مینوشتند!