چشم ، چشم ، دو تا چشم / خمار و نافذ و مست / مو، مو، یه خرمن / قشنگ و مشکی یکدست
خط خط دو ابرو / مشکیه و کمونی / خال، خال، دو گونه /گونه ای استخونی
لب، لب دو تا لب / همین جوری می خنده /قربون برم ما شاالله / بابام چه قد بلنده
دندوناشو ببینین / عینهو مرواریده / بابا به این خشگلی / هیچ جا کسی ندیده
دست،دست،دو تا دست/ چه مشکلها که حل کرد /میگن که وقت رفتن / مادرمو بغل کرد
پا،پا ،دو تا پا / راهی جبهه، بی تاب/مامان با گریه می ریخت/ پشت سر بابام آب
چشم چشم دو تا جشم /شب تا سحر بیداره/ مو ،مو یه خرمن / پز از گرد و غباره
خط،خط دو ابرو / خاکیه و کمونی/چشم ،خال، دو گونه /بارونی بارونی
پا ،پا دو تا پا/خسته ولی پر توان/ می بره حمله بابا/ سوی عدو بی امان
دست دست دو تا دست/گره کرده و مشته / با اون دستای گرمش /چه دشمنا که کشته
نیگا کنین عکسشو/چقدر قشنگ و زیباست/خونه عجب معطر/به عطر و بوی باباست
بابام کنار سنگر/روی موتور نشسته/محاسن خاکیشو /رنگ حنایی بسته
محاسن نرم اون/توجبهه ها خونی شد/بابای قد بلندم /راهی مهمونی شد
چشم،چشم،دوتا چشم/خوابیده توی صحرا/تو جبهه ها شهید شد /بابای ناز زهرا
خط،خط، دو ابرو /قرمزه و کمونی/خال ،خال دو تا خال/رو گونه و پیشونی
خال روی گونه هاش /قهوه ای و قشنگه / ولی خال پیشونیش /خونی و سرخ رنگه
پا ،پا دو تا پا /دست ، دست دو تا دست/دست و پای بابا جون /زیر شنی ها شکست
اونی که دید باباجون/تو جبهه ها شهید شد/میگه تو خاک فکه/افتاد و ناپدید شد
آی دونه دونه دونه/نون و پنیر و پونه/بعد گذشت چند سال /بابا اومد به خونه
چوب ،چوب یه تابوت /که تو کوچه روون بود/جای بابا تو تابوت/یه تیکه استخون بود
هزار هزار چشم مست/هزارهزار تا گونه/هزار هزار هزاران/نگاه عاشقونه
هزار هزار محاسن/ یا خونی شد یا که سوخت/هزاران دل عاشق/که توی سینه افروخت
هزار هزاران پدر/هزار هزاران مادر/هزار هزار محبت/هزار هزار تا همسر
هزار هزاران رفیق/هزار هزار برادر/هزار هزار تا فرزند/هزار هزار تا خواهر
هزار هزار رفاقت/هزار هزار معرفت/هزار هزار تا عاشق/هزار هزار تا رأفت
هزار هزار تا نامزد/هزار هزار اهل دل/هزار هزار طراوت / شمع مجلس و محفل
هزار گل سرسبد / هزار هزار قد بلند / هزار هزار هزاران / هزار هزار تا پیوند
هزار هزار شور و شوق / لبان پر زخنده/هزار هزار بسیجی/هزار هزار پرنده
هزار هزار پهلوون / هزار هزار همخونه / رفتن که ما بمونیم / رفتن که دین بمونه
شعر از ابوالفضل سپهر