سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حکمت را بگیرید؛ حتی از مشرکان . [امام علی علیه السلام]
دوشنبه 85 آبان 29 , ساعت 10:46 صبح

آمار و ارقام رسمی چه می گویند ؟ می گویند ما هر روز داریم به پیشرفتهای شگرفی نائل می شویم . میگویند امسال تولید کفش در کشور ، ده ها درصد افزایش داشته و صادرات غیر نفتی باز هم بالاتر رفته و هر روز صدها و هزاران اختراع توسط جوانان مستعد ایرانی به ثبت می رسد که می تواند باعث سالانه هزاران میلیارد دلار صرفه جویی در هزینه های مملکت شود !

آمارها و اخبار همه شاد و دلگرم کننده اند ، اما گرهی از کار کسی باز نمی کنند . کسی آنها را باور ندارد و حتی اگر باور داشته باشد ، اهمیتی به آنها نمیدهد . مهم نیست ، شاید هنوز هم عده ای خوشدلانه دل به این آمار و ارقام بسته اند و همه چیز را رو به پیشرفت و آینده را آفتابی تصور می کنند . اما حتی از خوش بینی این معدود مردمان هم آبی گرم نخواهد شد . واقعیت زندگی ما نه در این ارقام طلایی بلکه در واقعیتی است که روی آسفالت خیابان جریان دارد . واقعیت ، آمار جوانان بیکار است و میلیون ها نفری که زیر خط فقر زندگی می کنند . واقعیت این است که ما همچنان بالاترین تعداد کشته در تصادفهای جاده ای را داریم . میلیون ها معتاد و تعداد کمی سینما و ورزشگاه قدیمی که سالهاست ثابت مانده اند و بر آنها افزوده نشده است . واقعیت اینست که شاخص های توسعه ، جایگاه ما را در میان کشورهای جهان ، اسفبار نشان می دهد . آخرین برآوردی که از دانشگاههای جهان منتشر شد ، نشان داد که دانشگاههای ایران ، با همه ادعایی که داریم جایی در میان صد دانشگاه برتر جهان ندارند که هیچ ، حتی در میان دانشگاههای برتر آسیا هم سهمیه ای ندارند . واقعیت اینهاست و نشان دادن این که یک کشاورز زحمتکش آذربایجانی ، سیب زمینی های دو کیلویی از مزرعه خود برداشت کرده ، چیزی را تغییر نمی دهد.

چند وقت پیش ، یک هیئت چینی به ایران آمده بود تا پروژه ای را بطور مشترک با شرکتی ایرانی انجام دهند . پس از چند روز حضور مهندسان چینی از این که همکاران ایرانی شان از صبح زود تا آخر شب مشغول کارند ، اظهار تعجب کرده بودند و وقتی شنیده بودند که تقریبا تمام افراد شاغل در ایران ، روزی ده دوازده ساعت و حتی بیشتر کار می کنند ، چشم هایشان گشادتر شده بود ! آن وقت یک سوال اساسی مطرح کرده بودند :« شما که اینقدر کار می کنید ، چرا پیشرفت نمی کنید » و این سوالی است که سالهاست ما باید از خودمان بپرسیم و نمی پرسیم .

ایران احتمالا جزو معدود نقاط دنیاست که مردمش دو و حتی سه شغله اند و این همه از صبح تا شب می دوند . اما مشکلات ما همچنان لاینحل به نظر می رسد . امارات متحده عربی ( یا همان دوبی خودمان ) ، قطر ، جنوب شرق آسیا ، شرق اروپا و بسیاری از کشورهای توسعه نیافته با تنها چند سال تلاش ، مسیر بلندی را طی کرده اند و از این رو به آن رو شده اند کشورهایی که اگر نگاه کنی ، در مقایسه با ما هیچ ندارند . نه منابع طبیعی نه آب و هوای چهار فصل نه نیروی انسانی متخصص و نه فاکتورهای دیگر . اما ناگهان تکان خورده اند ، ما را جا گذاشته اند و حالا فرسنگها جلوترند . ما چرا از جایمان تکان نمی خوریم ؟

شاید بهتر باشد کمی از خوش خیالی دست برداریم و به جای این همه غرور و خود شیفتگی ، از خودمان بپرسیم که ما را چه می شود ؟ به جای اینکه فقط خودمان را نگاه کنیم و برای هر برتری بیهوده ای به دیگران فخر بفروشیم دورترها را نگاه کنیم و ببینیم دنیا دارد کجا می رود و فکر کنیم که ما چرا باید اینجا باشیم . ای دریغ.

 « سیامک رحمانی »



آهستان....... تعطیل نمی‏شود!
[عناوین آرشیوشده]