عصر روز یکم دسامبر، آخرین ماه سال میلادی، دوحه با بارش باران ، محل برگزاری افتتاحیه بازیهای آسیایی 2006 بود.
به گزارش خبرنگار «بازتاب ورزشی»، این مراسم بزرگ و پرخرج، در حالی برگزار شد که بارش شدید باران، بسیاری از تماشاگران را کاملا خیس کرده بود و موجب شده بود آنان از شیوههای و نوینی برای در امان ماندن از باران استفاده می کنند. اما آنچه در افتتاحیه سراسر حماسی و تاریخی سه میلیارد دلاری بازیهای آسیایی مورد توجه قرار نگرفت، جعل آشکار تاریخ و گذشته علمی ایران زمین در این مراسم بود.
گذشته از آن که در بخش آغازین مراسم و نمایش تصویری که الهامگرفته از داستان عربیشده سندباد بود و در آن، سیمرغ، یکی از پرندگان اسطورهای ایرانیان مورد استفاده قرار گرفته بود، نکته عجیب، مصادره ابوریحان بیرونی و ابنسینا به نفع قوم قطر بود که حتی در جایی جالب از افتتاحیه و روی بزرگترین پرده LED جهان که تصاویر را در این مراسم نشان میداد، نام بیرونی به صورت البیرونی نگارش شده بود!
در بخش دیگری از مراسم پرخرج، پدر قطری در حال تعریف گذشته خود برای پسر خردسالش بود که در آن به نام «ابن سینا» به عنوان پزشک و فیلسوف عرب اشاره میکند که در پزشکی و علوم زمان خود زبانزد خاص و عام بود.
از نکات جالب دیگر در این مراسم، استفاده از اسطرلاب به عنوان سمبل این کشور بود که به خوبی قصد استفاده از تبحر مسلمانان در علوم جوی و نجومی را داشت. در حالی که قطر از حیث استقلال حتی به عدد 50 سال هم نمیرسد، در حالی که چنین مانیفست تاریخی از خود بیان کرده که در اختیار کشورهای با تمدنی مانند ایران و چین بوده است. بیشک، با چنین هزینه و تبلیغی هیچ یک از میهمانان خارجی و بینندگان تلویزیونی در این باره کوچکترین شکی به خود راه نخواهند داد.
از طرفی، قطریها در حالی خود را وابسته به آب و دریا و موجودات آن میدانستند، که نه در نقشه گرافیکی و نه در گفتار، هیچ گاه نامی از خلیج فارس به میان نیاوردند و تنها ژست یک شهروند ساحلی را به خود گرفته اند.
بازی های 3 میلیاردی دوحه 2006، مورد توجه و استقبال هزاران بیننده در ورزشگاهها و میلیونها بیننده در سطح جهان قرار دارد ولی به خوبی نشاندهنده ضعف و اندکی عقده نداشتن سابقه و تاریخچه در دنیای امروز است.
اما اینکه یک کشور کوچک که تا همین 30 سال پیش زندگی بدوی داشتند، چگونه می تواند براحتی از مشاهیر و سرمایه علمی و دانشمندان همسایه بزرگ خود سوء استفاده کند، بی شک از کوتاهی ها و کاهلی مسئولان فرهنگی کشور و بیتفاوتی دستگاههای فرهنگی در حوزه ورزش ایران است، چرا که در رویداد بزرگی مانند بازیهای آسیایی، به راحتی در برابر این اتفاقات سکوت می کنند.
در طول 10 سال گذشته بارها و بارها چندین رویداد بزرگ ورزشی در چند سال اخیر با هزینههای بسیار برگزار شده، اما دریغ از یک سوژه تاریخی از فرهنگ اصیل و کهنه کشور خودمان!
مسابقه پایتختهای اسلامی و زنان کشورهای اسلامی و دیگر میزبانی های ورزشی، در حالی برگزار شد که هیچ عنصر فرهنگی از سنت و گذشته کشور ما در آن وجود نداشت. البته شاید این مسکنهای فرهنگی برای جلب توریست و مشتی دلار ارزش داشته باشد، ولی همگان میدانند تا دنیا دنیاست، خلیج فارس نامش همین بوده و ستارگان علم و هنر ایران نامشان با نام ایرانی ارزش داشته و میدرخشد.
بنابراین به جاست مسئولان ورزش و فرهنگ کشورمان که از شدت تعجب، فعلا در حالت بیهوشی قرار دارند، اندکی به تاریخ و گذشته ایران بنگرند تا برای بازیهای غرب آسیا، دست کم از عناصر ایرانی و گذشته و تاریخ کشورمان بهره ببریم.
البته اگر چسبیدههای فرهنگی و ناکارآمد در کمیته ملی المپیک و سازمان تربیت بدنی که حتی رفتوآمد رؤسا به حضورشان تأثیر نمیگذارد، دست از فرهنگ ورزشی ما دارند، شاید فکرها و ایدههای نوینی در آن دمیده شود.