سلام بر دوستان عزيز
صفحه نظرات اين مقاله خودش داره يك كتابي ميشه . با اين گفتگوهايي كه بين دوست عزيزمان (دراكولا) و مدير وبلاگ راه افتاده .
اول از دوست عزيزم دراكولا مي خواهم تا ادرس وبلاگ يا سايتش را بنويسد تا بنده و ديگر دوستان بدانيم افتخار آشنايي با چه كسي را داريم . همانطور كه ما با ادرس و مشخصات كامل نظرمان را مي نويسيم .
ببينيد دوست عزيز شما در بخشي از يادداشتهايتان گفتيد كه اين كارهايي كه بعنوان موفقيت دولت نهم به ثبت رسيده ما حصل سياستهاي دولتهاي گذشته است (خيلي از اين بحثهايي كه شما به عنوان افتخارات مي گويي آيا ماحصل برنامه ريزي هاي قبلي و ادامه همان سياستها نيست؟ ) بنده هم اين را قبول دارم كه طرحهاي ملي دير بازده هستند و نتايج آن بعد گذشت چند سال و حتي دهه مشخص مي شود . خوب مشكلات چي؟ گرفتاري ها چي ؟ مشكلاتي كه الان مردم با آن دست به گريبتن هستند نتيجه سياستهاي دولتهاي گذشته است يا نه ؟ اگر قبول داريد كه موفقيتها ماحصل گذشتگان هست بايد قبول كنيد كه مشكلات هم به آنها بر مي گرده .
شما فراموش نكنيد كه دولت نهم فقط دوسال است كه سركار آمده و انتظار نداشته باشيد كه نتيجه سياستهايش به اين زودي مشخص شود گرچه نتايج سياستهاي كوتاه مدت زود مشخص مي شود .
در مورد مسكن بايد بگم كه ساختار و سيستم مسكن در كشور بيمار هست و تا به حال هم فكر اساسي براي آن نشده و هر دولتي كه آمده با طرحهاي ضربتي فقط توانستند مقداري از مشكلات آن را حل كنند و به اصطلاح كار دولتها زودگذر بوده است .
در مورد سهميه بندي بنزين كه كار سياست گذاري و اقدامات اوليه آن در دولت قبلي شروع شده و دولت نهم مجري آن بوده است . اين درست ولي نقاطي هست كه به آن پرداخته نشده . چرا بستر لازم براي سهميه بندي نشده ؟ چرا جايگاههاي سوخت گاز شهري و يا سي ان جي به حد كافي در كنار پمپ بنزين ها ايجاد نشده ؟ چرا خودروها دوگانه سوز نشدند و چرا كارخانه هايي قارچ وار ايجاد شده كه محصولات آنها با استانداردهاي جهاني كه هيچ با استاندارد كشور خودمان سازگاري ندارد ؟ انصافاَ اينها كارهايي نبود كه بايد در دولتهاي قبلي انجام مي شد ؟
بنده دقيقا يادم هست كه آقاي خاتمي در يكي از مصاحبه هايشان با رسانه هاي گروهي گفتند كه اگر دين هم در مقابل آزادي بايستد محكوم به نابودي است . اين چه معنايي دارد ؟ يعني كشوري لائيك با تبعيت از غرب . غير از اين است ؟ و ديديد كه مردم حكومتي را مي خواهند كه ملتزم به دين باشه نه دين را قرباني فرهنگ غرب كند .
در مورد ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر هم بايد گفت كه ما زماني مي توانيم ادعاي برتري نظامي بر دشمن را داشته باشيم كه يا تمام خاك كشورمان را از چنگش در آوريم و او را آنقدر تضعيف كنيم تا جرات و قدرت ادامه نبرد را نداشته باشد و يا بخشهايي از خاك دشمن را تصاحب كنيم كه استراتژيك بوده و يا بر مناطق استراتژيك دشمن تسلط داشته باشد .
بعد فتح خرمشهر شهرها و روستاهاي ما در معرض موشكباران و توپ باران و حتي در تير رس خمپاره 120 دشمن بود . پس چگونه مي توانستيم در جا بزنيم در حاليكه دشمن بر ما مسلط بود و اگر يادتان باشد در همان زمان بخشهاي استراتژيك كشور ما در شمالغرب كشور در دست دشمن بود . كوههاي دوقلوي بوالفتح و دوپازو كه كاملا بر شهرهاي پيرانشهر و سردشت مشرف بودند در دست دشمن بود كه با يك كاتيوشا هم شهرهاي ما را تهديد مي كرد . مسئله ادامه جنگ بعد خرمشهريك سئله سياسي نيست كه با معيارهاي سياسي سنجيده شود . موضوع كاملا نظامي بود و مي بايست با معيارهاي نظامي بحث شود (معيار نظامي نه نظامياني كه حالا وارد سياست شده اند) .
در مورد كوي دانشگاه هم خود آقاي حسيني يك مقاله نوشتند كه خيلي گويا هست البته تمامي جوانب آن قضيه هنوز باز نشده و اگر كسي بيايد منصفانه موضوع را بررسي كند خيلي از سياستمداران موثر در دولت قبل پايشان گير است و بايد به ملت جواب بدهند كه چرا كشور را در آن شرايط بحراني قرار دادند و از قشر عظيم و پاك نيت دانشجو به نفع جناح خود استفاده كردند . راستي مي دانيد آن لباس شخصي ها چه كساني بودند و چه كسي آنها را سازماندهي كرده بود . برويد از اقاي حجاريان بپرسيد و بپرسيد كه چرا ضارب حجاريان را چرا آزاد كردند و نقش او در بحرانهاي بعدي چه بود ؟
مردم ما چه گناهي كردند كه هميشه بايد در بحرانهايي كه بعضي ها ايجاد مي كنند دغدغه خاطر داشته باشند .؟ چرا مسئولين بقيه كشورها تلاش مي كنند تا كشورشان در آرامش باشد بعضي از مسئولين ما قصد دارند به دروغ كشور را بحراني جلوه دهند ؟
و.....
يا علي