شاید باید زودتر از اینها سراغ او میرفتیم. کسی که تمامی مردم ایران از خردسالی او خاطرههایی به یاد میآورند. کسی که وقتی نامش برده میشد همه برای طول عمرش دعا میکردند و برای موفقیت روز افزون او نذر و نیاز. دو ساله که بود مادرش را که استاد کلاسهای آموزش قرآن بود همراهی میکرد و وقتی عموی او با اصرار فراوان از او تست گرفت فهمید باچه دریای استعدادی مواجه است. به همین راحتی در 5/2 سالگی استعدادش کشف شد. الان که حدود 14 سال از آن زمان میگذرد روبروی نوجوانی قرار گرفته ام که در لابه لای صفحات تاریخ گم نشد. قرار بود اول در جامعه القرآن همدیگر را ببینیم اما نشد و رفتیم به منزل دکتر! روی زمین نشستیم و با هم حرف زدیم. خبری از لوحها و هدایایی که از کشورها و نهادهای مختلف گرفته بود نبود، تنها یک قاب روی دیوار نشسته بود. از من استقبال میکند با همان لبخند دوران کودکی، وقتی از گذشته اش میپرسی آنقدر به نیکی از آن یاد میکند که گویی خودش هم زمان را درک نکرده است ؛ مثل ما و خیلی از مردم دیگر که وقتی او را میبینند به یادش نمی آورند. پایه 8 حوزه علمیه را میخواند و به گفته خودش هنوز خیلی از مسیر مانده که طی نکرده است. برای کسی که متولد 27 بهمن سال 69 است مطمئنا بخش عظیمی از راه طی نشده اما آنچه که او تا امروز پشت سر گذاشته هم کم نبوده... این گفتگو تقدیم به همه دانشجویان راه علم و معرفت.
¤ از کسی که بیش از ده سال از او خبر ندارید چه سؤالی میپرسید؟ دکتر کجا بودید؟
- به همه نسل سومیها و خوانندگان کیهان سلام عرض میکنم. جای خاصی نبودم. همین جا در شهر قم مشغول درس و بحث.
¤ الان اگر کسی شما را در کوچه و خیابان ببیند، میشناسد؟
- نه، نمی شناسند! چون بیشتر هنوز قیافه پنج یا شش سالگی من را در ذهن دارند و به نظرم اینطور بهتر است. در روایت آمده «در گمنامی راحتی است». ادامه مطلب...
عصر روز یکم دسامبر، آخرین ماه سال میلادی، دوحه با بارش باران ، محل برگزاری افتتاحیه بازیهای آسیایی 2006 بود.
به گزارش خبرنگار «بازتاب ورزشی»، این مراسم بزرگ و پرخرج، در حالی برگزار شد که بارش شدید باران، بسیاری از تماشاگران را کاملا خیس کرده بود و موجب شده بود آنان از شیوههای و نوینی برای در امان ماندن از باران استفاده می کنند. اما آنچه در افتتاحیه سراسر حماسی و تاریخی سه میلیارد دلاری بازیهای آسیایی مورد توجه قرار نگرفت، جعل آشکار تاریخ و گذشته علمی ایران زمین در این مراسم بود.
گذشته از آن که در بخش آغازین مراسم و نمایش تصویری که الهامگرفته از داستان عربیشده سندباد بود و در آن، سیمرغ، یکی از پرندگان اسطورهای ایرانیان مورد استفاده قرار گرفته بود، نکته عجیب، مصادره ابوریحان بیرونی و ابنسینا به نفع قوم قطر بود که حتی در جایی جالب از افتتاحیه و روی بزرگترین پرده LED جهان که تصاویر را در این مراسم نشان میداد، نام بیرونی به صورت البیرونی نگارش شده بود!
در بخش دیگری از مراسم پرخرج، پدر قطری در حال تعریف گذشته خود برای پسر خردسالش بود که در آن به نام «ابن سینا» به عنوان پزشک و فیلسوف عرب اشاره میکند که در پزشکی و علوم زمان خود زبانزد خاص و عام بود.
از نکات جالب دیگر در این مراسم، استفاده از اسطرلاب به عنوان سمبل این کشور بود که به خوبی قصد استفاده از تبحر مسلمانان در علوم جوی و نجومی را داشت. در حالی که قطر از حیث استقلال حتی به عدد 50 سال هم نمیرسد، در حالی که چنین مانیفست تاریخی از خود بیان کرده که در اختیار کشورهای با تمدنی مانند ایران و چین بوده است. بیشک، با چنین هزینه و تبلیغی هیچ یک از میهمانان خارجی و بینندگان تلویزیونی در این باره کوچکترین شکی به خود راه نخواهند داد.
از طرفی، قطریها در حالی خود را وابسته به آب و دریا و موجودات آن میدانستند، که نه در نقشه گرافیکی و نه در گفتار، هیچ گاه نامی از خلیج فارس به میان نیاوردند و تنها ژست یک شهروند ساحلی را به خود گرفته اند.
بازی های 3 میلیاردی دوحه 2006، مورد توجه و استقبال هزاران بیننده در ورزشگاهها و میلیونها بیننده در سطح جهان قرار دارد ولی به خوبی نشاندهنده ضعف و اندکی عقده نداشتن سابقه و تاریخچه در دنیای امروز است.
اما اینکه یک کشور کوچک که تا همین 30 سال پیش زندگی بدوی داشتند، چگونه می تواند براحتی از مشاهیر و سرمایه علمی و دانشمندان همسایه بزرگ خود سوء استفاده کند، بی شک از کوتاهی ها و کاهلی مسئولان فرهنگی کشور و بیتفاوتی دستگاههای فرهنگی در حوزه ورزش ایران است، چرا که در رویداد بزرگی مانند بازیهای آسیایی، به راحتی در برابر این اتفاقات سکوت می کنند.
در طول 10 سال گذشته بارها و بارها چندین رویداد بزرگ ورزشی در چند سال اخیر با هزینههای بسیار برگزار شده، اما دریغ از یک سوژه تاریخی از فرهنگ اصیل و کهنه کشور خودمان!
مسابقه پایتختهای اسلامی و زنان کشورهای اسلامی و دیگر میزبانی های ورزشی، در حالی برگزار شد که هیچ عنصر فرهنگی از سنت و گذشته کشور ما در آن وجود نداشت. البته شاید این مسکنهای فرهنگی برای جلب توریست و مشتی دلار ارزش داشته باشد، ولی همگان میدانند تا دنیا دنیاست، خلیج فارس نامش همین بوده و ستارگان علم و هنر ایران نامشان با نام ایرانی ارزش داشته و میدرخشد.
بنابراین به جاست مسئولان ورزش و فرهنگ کشورمان که از شدت تعجب، فعلا در حالت بیهوشی قرار دارند، اندکی به تاریخ و گذشته ایران بنگرند تا برای بازیهای غرب آسیا، دست کم از عناصر ایرانی و گذشته و تاریخ کشورمان بهره ببریم.
البته اگر چسبیدههای فرهنگی و ناکارآمد در کمیته ملی المپیک و سازمان تربیت بدنی که حتی رفتوآمد رؤسا به حضورشان تأثیر نمیگذارد، دست از فرهنگ ورزشی ما دارند، شاید فکرها و ایدههای نوینی در آن دمیده شود.
دو فردی که خود را امامان سیزدهم و چهاردهم معرفی کرده و مشغول القای انحرافات دینی و تخریب اعتقادات مذهبی مردم بودند، با تلاش مأموران امنیتی به همراه اعضای باند خود دستگیر و روانه زندان شدند.
به گزارش خبرنگار «بازتاب»، «علیرضا ـ پ» به همراه یکی از دوستان خود به نام «قربانعلی ـ ص» در اصفهان، از بیاطلاعی اطرافیان سوءاستفاده کرده و ادعاهای عجیب و غریب بسیاری میکنند. از جمله اینکه «قربانعلی ـ ص» مدعی میشود که سید حسنی است و «ع ـ پ» نیز برای معروف نمودن و جلب مرید برای سید حسنی! فعالیت میکرد.
پس از مدتها و در آستانه جدا شدن این دو تن، «علیرضا ـ پ» از دوست خود درخواست میکند که مدتی او ایفاگر نقش سید حسنی باشد و با استفاده از همین ترفند و در حالی که مشغول به تألیف کتابی ششصد صفحهای در اثبات حقانیت و منجیگری خود از روی آیات و روایات بود، مدعی میشود که او خود امام غایب است تا به این ترتیب، داستان تعریف شده در کتابش، صورت درستی به خود بگیرد.
بنا بر این گزارش، «علیرضا ـ پ» که موقعیت معنوی! دوست خود را در خطر میبیند، برای اینکه سر او هم بی کلاه نماند، ادعا میکند که «ص» امام سیزدهم بوده و در غیبت به سر میبرد و او امام چهاردهم، یعنی امام بعد از اوست و در پاسخ اشخاصی که سؤال از امام دوازدهم شیعیان میکردهاند، مدعی میشود که ایشان، فوت کرده و در جمکران مدفون است و همه باید مثل او و مریدانش به سوی جمکران نماز بخوانند، چراکه مسجد جمکران همان مکه موعود است.
این در حالی است که پس از اقدامات مأموران امنیتی قم، این شخص به همراه 51 نفر از مریدانش دستگیر شده و که 29 نفر آنان زن بودهاند و همه جز پنج نفر آزاد شدهاند. اما تمامی 22 مرد مرید در زندان ماندهاند؛ چراکه مدعی هستند تا پای اعدام نیز بر سر حرف خود باقیاند و مرادشان «علیرضا ـ پ» همان امام زمان است!
از احوالات جالب توجه و شگفتانگیز این مدعی امامت اینکه او مدرک ششم ابتدایی دارد و حتی یک سال هم در حوزه و یا دیگر مراکز عالی درس نخوانده و از طریق مطالعه ترجمه برخی کتابها، توانسته اندکی اطلاعات مذهبی پیدا کند.
شایان ذکر اینکه او با ذکر احادیثی سعی در تخریب فقها و مسئولان جمهوری اسلامی داشته و مدعی شده که به زودی حکومت ایران توسط آمریکا و بوش (به عنوان بخت النصر) ساقط شده و زمینه حاکمیت او و مریدانش پیدا میشود. به همین خاطر آنها باید آماده قیام باشند تا مسئولان جمهوری اسلامی را به قتل برسانند.
گفتنی است، در سالیان اخیر خصوصا در شهر قم که احساسات و اعتقادات مذهبی بیشتری حاکم است، ظهور اینگونه افراد، رشدی عجیب داشته که حساسیت بیشتر و دقیقتر مراکز فرهنگی کشور را میطلبد.
جستجوی کلمه SEX و رفتار کاربران اینترنتی
یک سایت اینترنتی در مطلبی تحت عنوان «قابلیتهای جدید گوگل و کشف رفتار ایرانیها در اینترنت» ضمن معرفی سرویس google trends که ماهها کار خود را آغاز نموده است، به نتایجی در مورد رفتار ایرانیان در اینترنت دست پیدا کرده است.
به گزارش «شریف نیوز»، سرویس فوق این قابلیت را به کاربر میدهد که بفهمد کلیدواژه مورد نظر وی در چه زمان و چه مکانی بیشترین جستجو در گوگل را به خود اختصاص داده است.
این سایت مینویسد: «خبرنگار سایت فردا به طور آزمایشی کلمه SEX را در این سرویس سرچ کرده و به نتایج جالب توجهی دست یافت. نتایج فوق نشان میدهد که این کلمه به ترتیب در کشورهای پاکستان، مصر، ویتنام، ایران، هند، مراکش، عربستان، ترکیه، فیلیپین و لهستان بیشترین مورد استفاده را داشته است.»
به گزارش «شریف نیوز»، با جستجوی کلمه SEX در بخش google trends، جدول نتایج زیر در مورد «شهرهایی» که کاربران اینترنتی آنها بیشترین درخواست جستجوی این کلمه را داشته اند، اینگونه به دست میآید:
نکتهای که جستجوگر سایت اینترنتی «فردا» فراموش کرده، این است که کاربران اینترنتی در اکثر نقاط دنیا به دلائل مختلف (ازجمله مساله زبان) حرفهایتر از کاربران ایرانی، عرب، ترکیهای و... بوده، لذا در جستجوهای خود از کلیدواژههای «موثرتری» در ارائه نتایج مورد نظر خود استفاده میکنند. در این مورد نیز، کاربران جهانی که با انگیزههای جنسی در اینترنت به وبگردی مشغولند، در جستجوهای خود از کلماتی به مراتب تخصصیتر نسبت به کلمه بسیار عام SEX استفاده کرده، و تنها به عنوان مثال در مورد کلمات:
۱. GAY
۲. LESBIAN
به ترتیب شاهد آمارهای زیر هستیم.
۱)
جدول فوق مربوط به ۱۰ شهر اول است. در جستجوی این کلمه(GAY) به صورت کشوری، به ترتیب، شیلی، مکزیک، کلمبیا، ونزوئلا، آرژانتین، پرو، انگلیس، ایتالیا، استرالیا، اسپانیا، ۱۰ کشور اول هستند. (کشورهای اسپانیولی زبان، بیشترین درصدها را به خود اختصاص دادهاند.)
۲)
جدول شماره ۲ مربوط به ۱۰ شهر اول، و در جستجوی این کلمه(LESBIAN) به صورت کشوری، به ترتیب، نیوزلند، استرالیا، انگلیس، آمریکا، کانادا، نروژ، هند، سوئد، فنلاند و بلژیک، ۱۰ کشور اول هستند.
هنگامی که کلیدواژه SEX را در مورد شهرهای کشورمان در بخش google trends جستجو میکنیم، خواهیم دید که تهران با بیش از ۱۰ میلیون جمعیت، حتی در بین ۱۰ شهر اول کشورمان از نظر جستجوی کلمه SEX در گوگل نمیباشد و به جای آن شهرهای کوچکتری در رتبههای اول قرار دارند: اردبیل، قزوین، زنجان، ایلام، تبریز، اراک، کرمان، بابل، مشهد، اصفهان. که این خود نشان دهنده پیچیده بودن نوع رفتار کاربران و بستگی آن به بسیاری عوامل دیگر همچون آشنایی بیشتر با شبکه اینترنت و وبگردی حرفهای و... دارد.
لذا جستجوی تنها یک کلمه، نمیتواند نشاندهنده رفتار اینترنتی کاربران یک جغرافیای خاص باشد و تجزیه و تحلیل چنین مسالهای به دادههای فراوانی نیاز دارد، هرچند تردیدی نیست که حجم استفاده نامطلوب از اینترنت نه تنها در ایران بلکه در اکثر کشورها درصد قابل توجهی را به خود اختصاص میدهد.
انتخابات چیز جالبی است . اما از آن جالبتر تبلیغات روزهای قبل از انتخابات است . نمی دانم شما هم دقت کرده اید یا نه ؟ فرقی نمیکند چه انتخاباتی باشد . نمایندگی مجلس یا شوراهای شهر و روستا . آدم خیلی کیف می کند وقتی میبیند که آقایان و خانمهای کاندیدا چقدر ساده و بی ریا در میان مردمند و با آنها صحبت می کنند ، پای حرفهایشان می نشینند و به درد دلهایشان گوش میدهند . طوری جلوی آدمهای عادی خم میشوند که آدم واقعا به صداقت و بی ریاییشان شک می کند ! اما بنده های خدا ، چه کنند که همه خادم ملتند و کشته و مرده خدمت !
چند روز بعد ...
تبلیغات به پایان رسید و رأی گیری هم انجام شد . بالاخره یکی باید انتخاب شود . نتیجه اصلا مهم نیست . اصل یک چیز دیگر است و آنهم اینکه ، هرکه بیشتر زحمت کشید و مراسم شام و ناهار گسترده تری را تدارک دید و شکم گرسنگان بیشتری را سیر کرد ، چون نیتش پاک بود ، سرانجام جواب این بی ریایی خود را خواهد گرفت !
و باز چند روز و چند هفته و چند ماه بعد ...
آقای نماینده مجلس و شورا ، کت و شلوارش فرق کرده . راه رفتنش ، حرف زدنش ، خندیدنش ، کلاس گذاشتنش ، با مردم بودنش . یک جوری ادا در می آورد که انگار آقا بطور مادرزاد نماینده بوده و این مردم هیچ نقشی در انتخاب او نداشته اند . انگار همین مردم نبودند که پای سفره او نشستند و مرغی نوش جان کردند و یک عدد 1000 تومانی ناقابل به پاس احترام و به رسم یادبود دریافت کردند! یکی نیست به این بنده های خدا بگوید که باباجان ، ما یه کلاهی سرمان رفت و به تو رأی دادیم ، حالا نه مرغ مفت و مجانی تو را می خواهیم نه آن هزارتومانی را . لااقل یه فکری به حال این « طرح نظام هماهنگ » بکنید و حقوق هایمان را با قیمت تخم مرغ هماهنگ سازید .
تصویربرداری جاسوسی ایران از ناو آمریکایی
بخشی از فیلم های ضبط شده از روی ناوهای امریکایی مستقر در خلیج فارس احتمالاً از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش خواهد شد . به گزارش خبرنگار الف، |
فرماندهان نظامی در حال حاضر مشغول بررسی و تصمیم گیری درباره نمایش عمومی بخشی از فیلم های ضبط شده از روی ناوهای امریکایی در خلیج فارس هستند .
برخی معتقدند انتشار قسمت های قابل پخش این فیلم ها باعث افزایش اعتماد به نفس ملی و احتیاط بیش از پیش شیخ نشین ها نسبت به نزدیکی با امریکا خواهد شد و این کار می تواند در ادامه سیاست بازدارندگی دفاعی ایران باشد و نیروهای امریکایی را به وحشت اندازد .
گروه دیگری از فرماندهان نظامی نیز معتقدند این فیلم ها نباید نشان داده شود چرا که ممکن است باعث نگرانی مردم و بازشناسی نقاط ضعف نیروهای امریکایی در خلیج فارس باشد .
فیلم های مذکور توسط پرندها و واحد های زیر آبی جاسوسی کشورمان ضبط شده است .
عکس تزئینی است
«عبدالباسط» نامی است که برای هر مسلمان در سراسر جهان و بخصوص برای هر ایرانی، آشنا و پرآوازه است. نام عبدالباسط چنان با قرآن عجین شده که هرگاه یادی از او میشود ناخودآگاه صوت زیبا و ترنم دلنشین آیههای نور به ذهن تداعی میکند. صدای عبدالباسط حقیقتا زینت قرآن است که بر طبق حدیث مشهور هر چیزی زینتی دارد و زینت قرآن صدای زیباست. صوت سحرانگیز عبدالباسط موهبتی آسمانی بوده که خداوند به این بنده صالح خود ارزانی داشته، و همین امر او را از سایر قاریان متمایز کرده است. طراوت، زنده بودن، زیبایی، گرمی و برخورداری از حس و حال معنوی از ویژگیهای صوت این استاد بزرگ است.
شنیدن نغمه دلاویز و سرمست کننده او چنان میکرد که صدها نفر از مسیحیان و پیروان سایر ادیان را به اسلام کشاند و خیلیها را هم با قرآن آشتی داد.
تلاوتهای ماندگار استاد هر یک چراغ پرفروغی است که تلألؤ آن دلهای زنگار گرفته و غفلت زده را طراوتی دوباره میبخشد و در میان آنها، تلاوت سوره حشر او الحق که میراثی جاودانه گشته است.
اگرچه قاریان مشهور دیگر قرآن، کم و بیش از صدای دلنشین و جذابی برخوردارند و محبوبیتی فراوان در میان مسلمانان به دست آورده اند اما به جرأت و بی هیچ اغراقی میتوان ادعا کرد که عبدالباسط سرآمد همه قاریانی است که تاکنون با صدای خوش به تلاوت پرداخته اند. حال با این عظمت و محبوبیت وقتی بشنوی که فرزند این نابغه بی نظیر برای اولین بار قدم به خاک ایران گذاشته است طبیعتا اشتیاق وصف ناپذیری به انسان دست میدهد که او را از نزدیک ببیند و درباره پدر از او سؤال کند. همین شور و شوق ما را نیز واداشت که به دیدار او برویم و طی گفت وگویی مفصل پاسخ خیلی از سؤالات خود را از او بگیریم. برای این کار لازم بود با دست اندرکاران میزبانی ایشان - که برادران معاونت اجتماعی ناجا بودند- هماهنگی میکردیم که از یک هفته قبل، ارتباط و هماهنگی با آنان برقرار شد. اما گویا دوستان میزبان «یاسر عبدالباسط» چنان مشتاق بودند برای او برنامههای متعدد تلاوت قرآن در شهرها و حسینیههای کوچک و بزرگ تدارک ببینند که از اهمیت و ارزش مصاحبه یک روزنامه کثیرالانتشار و معتبر با ایشان غافل شدند. آخر الامر سهمی که برای مصاحبه با فرزند استاد عبدالباسط به کیهان اختصاص داده شد ساعات پایانی آخرین شب حضور ایشان در ایران بود که طبعا با خستگی فراوان استاد همراه بود؛ آن هم به مدت نیم ساعت و در سالن عمومی هتل و به هنگام صرف چای. هر چند این نوع برخورد موجب ناخرسندی خبرنگار و عکاس روزنامه شد. و امکان طرح بسیاری از سؤالات را از ما سلب کرد اما در آن مدت اندک و با وجود خستگی بسیار استاد- که ناشی از سفرهای متعدد و انتقال مستمر او از این محفل به آن محفل بود ـ بحمدالله توانستیم تا حدودی حضور ایشان در ایران را مغتنم شمرده و به برخی از سؤالات خود پاسخهای تلگرافی از ایشان دریافت کنیم ـ با این دلخوشی که در صورت تکرار چنین فرصتی درآینده، بتوانیم با وسعت وقت و فراغت بیشتر از فرزند استاد عبدالباسط بهرههای بیشتر ببریم.
¤ وقتی در برابر فرزند نابغه تلاوت قرآن یعنی استاد عبدالباسط بنشینی نخستین چیزی که به ذهنت خطور میکند این است که فرزند درباره پدر صحبت کند و پیرامون عوامل موفقیت و راز و رمزماندگاری او داد سخن دهد و روح تشنه ما را سیراب نماید: ادامه مطلب...
ظهور ایران به عنوان یک قدرت منطقهای یکی از محورهای اصلی نگرانی آمریکا و متحدانش بوده است، ولی آیا آمریکا به خوبی این کشور را درک کرده و آیا از تمایلات استراتژیک آن آگاه است؟ مهمان امروز ما، یکی از روحانیون ایرانی است که درباره آینده ایران با ما سخن میگوید.
بی.بی.سی: آیتالله دکتر هادوی تهرانی به Hard talk خوش آمدید.
هادوی: ممنونم.
بی.بی.سی: شما میگویید که خواستار گسترش گفتوگوی مذهبی با غرب هستید، اما این امر با توجه به ماهیت دولت تهران، کار آسانی نیست.
هادوی: من اینگونه فکر نمیکنم. به نظر من این کار سختی نیست، چراکه ما راههای زیادی را برای آغاز گفتوگوی صادقانه بین مذاهب و رهبران دنیا و نیز تجربه خوبی در رابطه با کشورها و مذاهب گوناگون در سراسر جهان داریم.
بی.بی.سی: من مطمئنم که شما هم با من درباره اینکه آمدن آقای احمدینژاد، رسیدن به این هدف را کمی سخت کرد، موافقید. به ویژه با بعضی اظهارنظرهایش در سال گذشته؟
هادوی: احتمالا این به تفسیر و برداشت شما از گفتهها یا اعمال ایشان برمیگردد.
بی.بی.سی: نه من جدی میگویم. مفهوم سخنان او کاملا روشن بود. ایشان در 9 دسامبر 2005 گفتند که هولوکاست یک افسانه است، یک افسانه.
هادوی: من فکر میکنم که این دیدگاه و مسئلهای علمی است و گاه هم یک دیدگاه سیاسی، اما این به آن معنی نیست که راهی برای گفتوگو وجود ندارد. من گمان میکنم که این باز شدن دری برای... .
بی.بی.سی: ولی به نظر من بسته شدن درهای گفتوگوست؟
باز هم از « همشهری جوان » و اینبار درباره مسلمان شدن کاکا بازیکن بزرگ دنیای فوتبال
خبر اسلام آوردن کاکا را روزنامه عربستانی « الریاضه » روز 13 اکتبر اعلام کرد . متن خبر این بود که کاکا در سفری که به کویت داشته اسلام خودش را علنی کرده است.
ابراهیم ردیعان ، خبرنگار این روزنامه ، کاکا را در حالی که توی یک کتابفروشی در کویت داشته چند جلد کتاب در مورد اسلام می خریده ، دیده و کنجکاو شده . از کاکا در مورد تمایلش به دین اسلام سوال کرده و ستاره برزیلی تعریف کرده که یک دوست کویتی قبلا او را با اسلام آشنا کرده است . همانجا هم تلویحا خبر از تغییر مذهبش می دهد.
کاکا در حرفهایش به آن خبرنگار می گوید : « من به دین صلح ایمان آوردم ، در حالیکه امر دین کاملا شخصی است و هر انسانی در این زمینه آزاد است . کسی حق دخالت در این موضوع را ندارد و من هم به صورت کاملا مستقل مسلمان شدم . امیدوارم پس از مسلمان شدن ، نظر هیچکس درخصوص من تغییری نکند ، خصوصا مسئولان و اعضای باشگاه میلان و همچنین تیم ملی برزیل و البته همه دوستان و طرفداران من » کاکا یک حرف جنجالی دیگر هم زده که روزنامه عربستانی آنرا تیتر کرده بود : « من برای مسلمان شدن به دنیا آمدم » کاکا اسمش را پس از مسلمان شدن از ریکاردو به عبدالرحمن تغییر داده است.
اما ماجرای اسلام آوردن یک ستاره محدود به کاکا نمی شود . کافی است سری به سایت دایرةالمعارفی « ویکی پدیا» بزنید و دنبال عبارت «convert to islam» بگردید تا یک لیست بلند بالای پانصد نفری از کسانی که در همین سالهای اخیر ، مذهب خودشان را به اسلام تغییر داده اند پیدا کنید.در این لیست که کامل نیست و مثلا نام کاکا را هم ندارد ، اسم 26 ورزشکار هست که بعد از محمد علی کلی ، فوتبالیست هایشان معروف تر هستند. لینک زیر
https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_converts_to_islam
معروفترین این لیست ، تیری آنری مهاجم فرانسوی تیم آرسنال است . ماجرای مسلمان شدن آنری در جریان جام جهانی 2006 رو شد . خبرنگارها به عکسی که آنری را در حال سجده بعد از گل زدن نشان می داد ، بند کرده بودند و از او می پرسیدند که آیا مسلمان شده ؟ آنری هم فقط جواب داد که مذهب یک امر شخصی است . بعد از جام جهانی خبرها جدی تر شد و آنری در نماز جمعه لندن شرکت می کرد .آنری اینبار علت کنار گذاشتن پنهانکاری را حرفهای زیدان به وی عنوان کرد : « زیدان به من گفت که اگر کسی باید خجالت بکشد آنهایی هستند که برای مذهب ما مسلمانها احترام قائل نیستند.» البته در تیم ملی فرانسه تنها آنری و زیدان نیستند که مسلمانند و ما به نامهایی چون جبرئیل سیسه ، فرانک ریبری ، نیکولا آنلکا و همچنین فیلیپ تروسیه سرمربی اسبق تیم ملی فرانسه ، نیز برمی خوریم.
آلبوم تصاویر کاکا http://www.tebyan.net/Teb.aspx?nId=17177
پست مدرنیسم(1)
می دانم
عصر پست مدرنیسم است
عصر هنجار گریزی
واژگونی
در این زمانه ی کج مدار
هم راست راه رفتن جرم است
هم راه راست رفتن!
باید واژگون شوی
و به دقیقه ی اکنون
روی دستهایت راه بروی
و اما
آرزوی من برای تو
الهی هر چه زودتر زمین بخوری
وبه راه راست برگردی
آمین.
پست مدرنیسم( 2)
مرا به خلوت کشانده ای که چه
می خواهی دلت را برایم بخوانی ؟
برای من اما
تپش جیبت شنیدنی تر است
اگر سکه ای در آن باشد
مگر نمی دانی
این روزها با عشق
حتی قرص نان هم قرض نمی دهند
باید « ارز » داشته باشی
عصر پست مدرنیسم است
خوب حالا
اگر شیر فهم شده ای
لطفا نبض دنیا را بگیر
و زود بگو :
باد از کدام طرف می آید ؟